- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
که نه، دیگر در حبسها چیزی نیست! ایشان اینطور میفرمایند: اصلاً آن حرفهایی که گفته میشود که در حبسها زجر هست، اینها نیست دیگر! بله آن چیزهایی که پیشتر بود که دستش را یک قدری اینطور میکردند، نیست دیگر - ایشان این جور میگوید - حالا بله یک قدری چیزهای روانی هست، والّا خیر، دیگر زجر واینها نیست! اینها راازخودش باید پرسید. یعنی یک کسی سریره این را بتواند حالا بخواند، بخواند ببیند چی ثبت است در مغز این. آنهایی که مطلع شده است - اطلاع به او میدهند، آنهایی که مطلع شده - ثبت است الآن در مغز او؛ در روح او ثبت است؛ ملائکة الله نوشتهاند اینها را. اگر کسی سواد آن عالِم راداشته باشد، آن وقت میخواندکه چه کارهایی این کرده، چه دستورهایی داده. و آنهایی که عمل کردند، بعدش اطلاع دادند که ما چه کردیم. میداند اینها را؛ بروز نمیدهد!
آثار خیانت و جنایت شاه
شما خیانتهایی که به این ملت کردید، شما یک ملتی را که در لفظ میگویید که من میخواهم به دروازه تمدن برسانم - دروازه بزرگ تمدن - یک ملتی را نیروی جوانیاش را هدر دادید، شما بیایید از این جوانهای ما که در خارج هستند و فرستادید در خارج برای - نمیدانم - نیروی اتمی و بساط، بیایید بپرسید از اینکه اینها چه میکنند اینجا. خودشان هستند. حالا میآیند پیش من، که اینها در اینجا چه میکنند. شما جوانهای ما را نمیگذارید که یک درجه بالا بروند. دانشگاه ما را نگه داشته اید در سطح پایین، نمیگذارید دانشگاه استقلال پیدا کند؛ نمیگذارید اساتید دانشگاه به کار خودشان ادامه بدهند. فرهنگ ما را شما عقب افتاده قرار دادید؛ فرهنگ استعماری، یعنی فرهنگ دستوری. شما این فرهنگ ما، که الآن ما فاقد هستیم، الآن اگر چنانچه ایشان هم بروند و این حکومت هم از بین برود، یک مملکت آشفته به هم ریخته فاسد ... اقتصادش از دست رفته، فرهنگش از بین رفته، نظامش فاسد است. یک همچو مملکتی را به ارث میگذارند اینها. ما وارث یک مملکت آشفته هستیم. سالهای طولانی لازم است تا به برکت جوانهای ما، تحصیلکردههای ما، قشرهای بیدار مملکت ما و ملت ما، که در انزوا
آثار خیانت و جنایت شاه
شما خیانتهایی که به این ملت کردید، شما یک ملتی را که در لفظ میگویید که من میخواهم به دروازه تمدن برسانم - دروازه بزرگ تمدن - یک ملتی را نیروی جوانیاش را هدر دادید، شما بیایید از این جوانهای ما که در خارج هستند و فرستادید در خارج برای - نمیدانم - نیروی اتمی و بساط، بیایید بپرسید از اینکه اینها چه میکنند اینجا. خودشان هستند. حالا میآیند پیش من، که اینها در اینجا چه میکنند. شما جوانهای ما را نمیگذارید که یک درجه بالا بروند. دانشگاه ما را نگه داشته اید در سطح پایین، نمیگذارید دانشگاه استقلال پیدا کند؛ نمیگذارید اساتید دانشگاه به کار خودشان ادامه بدهند. فرهنگ ما را شما عقب افتاده قرار دادید؛ فرهنگ استعماری، یعنی فرهنگ دستوری. شما این فرهنگ ما، که الآن ما فاقد هستیم، الآن اگر چنانچه ایشان هم بروند و این حکومت هم از بین برود، یک مملکت آشفته به هم ریخته فاسد ... اقتصادش از دست رفته، فرهنگش از بین رفته، نظامش فاسد است. یک همچو مملکتی را به ارث میگذارند اینها. ما وارث یک مملکت آشفته هستیم. سالهای طولانی لازم است تا به برکت جوانهای ما، تحصیلکردههای ما، قشرهای بیدار مملکت ما و ملت ما، که در انزوا