- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
به ما تحمیل کردند یک همچو موجوداتی را. اگر هم صحیح بود، غلط بود. اگر صحیح بود نسبت به آن کسی که در آن زمان بود صحیح؛ اما نسبت به کسی که در آن زمان نبود، ماهایی که شماهایی که در آن وقت نبودید، رفراندم آن وقت و - نمیدانم - مجلس مؤسسانِ آن وقت هیچ دخالت نمیتواند داشته باشد در سرنوشت شما.
دستور شاه برای کودتا و کشتار
ما یک قدم جلو رفتیم؛ آن اینکه این شخص را از مملکتمان بیرون کردیم. او میخواست که ماها را بیرون کند یعنی هرکس وارد در حزب رستاخیز نشده است باید از این مملکت بیرون برود، شما بحمدالله با هم متحد شدید و اتفاق کلمه شما این شد که آن کاری که او میخواست سر شما بیاورد سر او درآورید؛ بیرونش کردید! بعدها هم کسی نمیتواند او را بیاورد. اگر میتوانستند نگهش میداشتند [خنده حضار]؛ نگه داشتن آسانتر از بیرون رفتن و برگشتن است. البته آنها الآن به فکر هستند؛ گفته میشود که در طیاره که داشته میرفته این خبیث امر میکرده است به اینکه کودتا کنید [خنده حضار]؛ طیاره در هوا بوده و باز از هوای نَفْسش دست برنداشته [خنده حضار] از آنجا - اینطور گفته میشود - امر کرده که کودتا. و کودتایی که او میگوید دیگر اینطور این حرفها نیست: بکشید و بزنید! از او اطاعت نکردند. در همین چند روز هم میگویند در یکی از پادگانها - الآن هم، امروز هم برای من باز این را نوشته بودند - دستور داده بودند به اینکه باید [در] شهر همدان کودتا کنید و بمباران کنید و بساط درست کنید. گوش ندادند و اعتصاب غذا کردند و گوش ندادند، و الآن هم آن پادگان دربست مال ملت است.
فداکاری با مبادی معنوی
اینها برای چی بود؟ برای دو مطلب: یک مطلبْ این اتفاق کلمهای که در ایران پیدا شد؛ یک مطلب دیگر - آن پشتوانهای که عبارت از حق و حقیقت [است]، خدا بود. برای خدا و اسلام داد زدید گفتید ما اسلام را میخواهیم، آزادی میخواهیم، استقلال میخواهیم. حکومت اسلام - حکومت اسلامی همان آزادی و استقلالی را به شما
دستور شاه برای کودتا و کشتار
ما یک قدم جلو رفتیم؛ آن اینکه این شخص را از مملکتمان بیرون کردیم. او میخواست که ماها را بیرون کند یعنی هرکس وارد در حزب رستاخیز نشده است باید از این مملکت بیرون برود، شما بحمدالله با هم متحد شدید و اتفاق کلمه شما این شد که آن کاری که او میخواست سر شما بیاورد سر او درآورید؛ بیرونش کردید! بعدها هم کسی نمیتواند او را بیاورد. اگر میتوانستند نگهش میداشتند [خنده حضار]؛ نگه داشتن آسانتر از بیرون رفتن و برگشتن است. البته آنها الآن به فکر هستند؛ گفته میشود که در طیاره که داشته میرفته این خبیث امر میکرده است به اینکه کودتا کنید [خنده حضار]؛ طیاره در هوا بوده و باز از هوای نَفْسش دست برنداشته [خنده حضار] از آنجا - اینطور گفته میشود - امر کرده که کودتا. و کودتایی که او میگوید دیگر اینطور این حرفها نیست: بکشید و بزنید! از او اطاعت نکردند. در همین چند روز هم میگویند در یکی از پادگانها - الآن هم، امروز هم برای من باز این را نوشته بودند - دستور داده بودند به اینکه باید [در] شهر همدان کودتا کنید و بمباران کنید و بساط درست کنید. گوش ندادند و اعتصاب غذا کردند و گوش ندادند، و الآن هم آن پادگان دربست مال ملت است.
فداکاری با مبادی معنوی
اینها برای چی بود؟ برای دو مطلب: یک مطلبْ این اتفاق کلمهای که در ایران پیدا شد؛ یک مطلب دیگر - آن پشتوانهای که عبارت از حق و حقیقت [است]، خدا بود. برای خدا و اسلام داد زدید گفتید ما اسلام را میخواهیم، آزادی میخواهیم، استقلال میخواهیم. حکومت اسلام - حکومت اسلامی همان آزادی و استقلالی را به شما