- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
مصاحبه با خبرگزاری «وفا» درباره اسلامی بودن نهضت و تشکیل اسرائیل
- مصاحبهزمان: 24 آذر 1357 / 14 محرّم 1399
مکان: پاریس، نوفل لوشاتو
موضوع: نهضت ایران، صد در صد اسلامی - تشکیل اسرائیل و فاجعهای دردناک
مصاحبه کننده: خبرنگار خبرگزاری فلسطینی وفاسؤال: [مولانا الامام، بدون شک زندگی طولانی شما پر از تجربههای مختلف و تغییرات و تحولاتی بوده است، و این سبب شده است که امروز از موضع قوی با مسائل برخورد کنید و خواستهها و نظرات خود را خیلی واضح بیان نمایید. مضافاً بر اینکه میلیونها نفر از مردم ایران از رهبری شما در مبارزه خود برخوردارند. از حضورتان تقاضا داریم که مهمترین مراحل این تجربههای تاریخی و آثار آنها را که در خط امروزی مبارزه شما تبلور یافته است، بیان نمایید.]
جواب: پیش از بیان تجربیات دورانی که من خودم شاهد آن بودهام، تذکر و توضیح یک نکته لازم است. و آن اینکه نهضت موجود ملت ایران، همچنان که بارها گفتهام یک نهضت صد درصد اسلامی است و خط مشی و هدفها و راههای آن از اسلام الهام میگیرد. اگر ملت ایران حاضر به سازش با شاه نیست، که یک فرد ظالم و جنایتکاری است، به این دلیل است که اسلام اجازه نمیدهد که ظالمی بر مردم حکومت کند. ملت ایران، با رژیم سلطنتی مخالف است، زیرا رژیمی است تحمیلی که هرگز متکی به آرای ملت نبوده و از این جهت به شکل بنیادی، مخالف با اراده و خواست مردم است، و خود را موظف به تأمین هدفها و خواستههای مردم نمیداند و حکومت چنین رژیمی، حکومت طاغوتی است و اسلام اطاعت از این حکومت را بر مردم حرام کرده و مبارزه با حکومت طاغوتی را واجب شمرده است. و این مبارزه، از ابراز تنفر از ظلم که پایین ترین مرتبه نهی از منکر است، شروع شده، تا قتال و جنگ با دشمن ادامه دارد، تا ظلم و ظالم از بین برود و حکومت عدل اسلامی مستقر گردد. و اگر ملت ایران علیه تسلط اجانب مبارزه میکند، باز هم از اسلام دستور میگیرد، زیرا مردم مسلمان حق ندارند که غیر مسلمین را در امور - خود دخالت بدهند، که مسلط بر سرنوشت آنان شوند. و واجب است که با این مسلط مبارزه اسلامیکنند، تا استقلال جامعه خود را به دست بیاورد. و نسبت به تجربههای عمر خودم، ما میبینیم که رضاخان که هیچ گونه صلاحیت حکومت را نداشت، به زور اجانب و برخلاف میل ملت، بر مردم ایران تحمیل شد و باروی کار آمدن رضاخان این سه اصل اسلامی در امر حکومت پایمال شد، اول اصل لزوم عدالت در حاکم اسلامی و دوم اصل آزادی مسلمین در رأی به حاکم و تعیین سرنوشت خود و سوم اصل استقلال کشور اسلامی از دخالت اجانب و تسلط آنها بر مقدرات مسلمین. و اگر در آن روز برای احیای این سه اصل اسلامی اقدام شده بود، کار به اینجا نمیکشید، و دیده ایم که رضاخان چه جنایاتی نسبت به کشور اسلامی و ملت مسلمان ایران مرتکب شد. بعد از سقوط رضاخان، پسرش محمدرضاخان سرِ کار آمد و برخلاف اصول سه گانه فوق، حکومت را در دست گرفت و در آن موقع هم قدرتی نداشت. از این جهت به خواستههای جزئی مردم که پدرش نادیده گرفته بود، تن داد و بعد که مسلط شد، جنایاتی مرتکب شد که دست کم از پدرش نداشت. و در 25 سال پیش که شاه ضعیف شد و فرار کرد، (1) اگر مخالفین در آن روز به این اصول سه گانه اسلامی توجه میکردند و کار شاه را یکسره میکردند به اینجا نمیکشید. و دیدیم که شاه بعداً مسلط شد و در این 25 سال و بخصوص در این پانزده سال اخیر جنایاتی مرتکب شده است کهروی مغولان و چنگیزها را سفید کرده است، که ابعاد جنایاتش در بیان نمیگنجد. و از این رو در این مرحله حساس، ملت ایران تصمیم گرفته است که متکی به اسلام و با الهام از اصول مترقی اسلام، نهضت خود را به پیش برد و بر اساس قواعد و ضوابط اسلامی، جامعه خود را از نو بنا کند و هیچ گونه سازش و راه میانه و امثال این توهمات را نپذیرد.
- [در سال 1948 فلسطین غصب شد و با همکاری دولتهای بزرگ استعماری، خواب صهیونیستی تحقق - یافت. این فاجعه بر مردم ایران چه تأثیری در آن زمان گذاشت؟ و چه عکس العملی داشت؟]
- بحق باید گفت که غصب فلسطین به دست اسرائیل متجاوز و با همکاری دولتهای بزرگ استعماری، برای همه مسلمین و نیز برای مسلمانان ایران فاجعه بود، فاجعهای بسیار دردناک. و باید گفت متجاوز اصلی در این فاجعه همان دولتهای استعماری آن زمان بودند که این توطئه را علیه مسلمین در این منطقه طرح ریزی کردند و کشورهای اسلامی از دست ابرقدرتها مصیبتهای زیادی دیدهاند و این هم یکی از مصایب بزرگ بود، منتها به دست صهیونیستها.
ملت ایران - نه شاه و دولت او - به دلیل احساس عمیق اسلامی خود از دست رفتن فلسطین را به مثابه از دست رفتن پارهای از پیکر خود میدانست. و به همین دلیل همیشه، علی رغم همکاری شاه و دولتهای دست نشانده او با اسرائیل، عمیقترین احساسات پاک خود را نثار مبارزین فلسطینی کرده است. من بیش از پانزده سال است که مکرر به همکاری شاه و دولت او با اسرائیل اعتراض کردهام. و چه بسیار از ایرانیان، از روحانی و غیر روحانی به دلیل اعتراض به تجاوزات اسرائیل، به زندان رفتهاند و شکنجه دیدهاند. و ما همیشه به عنوان یک وظیفه اسلامی تا حد امکان از فلسطین دفاع کرده ایم و به خواست خدا همیشه در کنار سایر مسلمین به این وظیفه الهی عمل خواهیم کرد.
- [باید دانست که تجربه مصدق به همه ثابت کرد که علل شکست را جستجو نمایند و نتیجتاً به گروههای مختلف سیاسی نشان داد که باید روش مبارزه را تغییر دهند. تقاضا داریم نتایجی را که از این تجربه گرفته اید بیان نمایید. آنچنان تجاربی که شما را در ایجاد اطمینان و رابطه محکم با ملت یاری نمود.]
- من همیشه با روشهای مسالمت آمیز مخالفت کردهام، شاه به هیچ وجه نمیتواند و نباید سلطنت کند.
- [همان طور که میدانید، انقلاب فلسطین در اوایل ژانویه سال 1965 شروع شد و پس از شکست 1967، قدرت و گسترش یافت. آیا اخبار آن به ملت ایران میرسید؟ به چه وسیلهای؟]
- آری خبر میرسید. به همان وسیلهای که به سایر کشورها میرسید. البته رژیم ایران سعی میکرد که اخبار جنگ مسلمانان با کفار را به نفع کفار گزارش کند و این کار را همیشه - کرده است و همیشه اعراب را مشتی مردمی که مسائل را درست درک نمیکنند، معرفی کرده است. رژیم، یکی از پشتیبانان بزرگ اسرائیل است. رادیو ایران و وسایل ارتباط جمعی همه، چه آنها که از خود رژیم است و چه آنها که زیر فشار رژیم بودند، به نفع اسرائیل کار میکردند و این ما بودیم که از اول با تمام برنامهها مخالفت کردیم و اکنون نیز میکنیم.
- [در دهه 1960 شاه چیزی به نام «انقلاب سفید» برای اصلاحات ارضی و تغییرات اجتماعی اعلان کرد. تقاضا داریم حقیقت این نمایشنامه را بیان نمایید. بخصوص اینکه بعضی از وسایل تبلیغاتی، این روزها مثل «پاری ماچ» ادعا میکنند که یکی از علل انقلاب رجال دینی، حسادتشان نسبت به شاه به خاطر این است که زمینهای ایشان را مصادره کرده است و نیز به خاطر اجرای اصول «انقلاب سفید» است.]
- شاه پس از سالها فکر و مشاوره با حامیان خارجیاش طرحی تهیه کرد که هم بتواند ایران را به نفع خود و اربابانش غارت کند و هم به خیال خام خود، زمینه هرگونه انقلاب داخلی علیه خود را نابود کند. برای توجیه برنامههای ضد ملی خود ابتدا موضوع اصلاحات ارضی را به میان کشید، به این امید که دهقانان محروم و فقیر ایران را به بهانه صاحب زمین شدن بفریبد و آنان را علیه مخالفین خود بسیج نماید. البته اوج داستان غمانگیز شاه برای مردم ایران، اصلاحات ارضی بود. ولی مسئله آزادی زنان را هم به این نقطه اوج به اصطلاح انقلاب خود اضافه کرد و سایر مواد به اصطلاح انقلاب سفید، هر یک نیز در این نمایش مبتذل نقش خاصی ایفا کردند. و اما نتیجه چه شد؟ نتیجه اینکه، کشاورز ایرانی که فقیر و محروم و گرفتار چنگال مالکین بزرگ، که همه از قماش خودشان بودند، بود روز به روز بر فقرش افزوده شد، و سرانجام، برای لقمه نانی به شهرها روی آورد. شاه بلافاصله از این بازار کار ارزان سوء استفاده کرد و به بهانه صنعتی کردن کشور، راه را برای سرمایه گذاران خارجی و داخلی در مؤسسات صنعتی هموار کرد. و نیز همان مالکین بزرگ را میبینیم که امروز به صورت کارخانه داران بزرگ که همه از وابستگان و سرسپردگان رژیم هستند ظاهر شدهاند. دیروز اگر کشاورز ایرانی برای کوچکترین تخلف از دستور ارباب ظالم خود، به زیر شلاق میرفت و اموالش تاراج میشد، امروز - هم کارگران برای به دست آوردن حقوق حَقه خود، زیر فشار کارخانه داران به توسط مزدوران رژیم به گلوله بسته میشوند. و در بعضی از روستاها که روستاییانی که حاضر به مهاجرت نشدند، چون دارای زمینهای نسبتاً مرغوبی بودهاند، از خانههایشان آواره کردند و زمینهای مرغوب را به نفع دربار و سرسپردگان دربار تصاحب نمودند. شاه برای ملت ایران دست به اصلاحات ارضی نزده است، بلکه طراح اصلاحات ارضی یعنی امریکا و سایر دول استعماری اقدام به اصلاحات! کرده است، زیرا نتیجه اصلاحات ارضی شاه، این شده است که امروز در حدود نود درصد مواد غذایی ایران از خارج بخصوص از امریکا تأمین میشود، و نتایج خانمانسوز اصلاحات شاه به همین جا تمام نمیشود. مزدوران شاه گفتهاند که علمای مذهبی به دلیل اینکه اصلاحات ارضی زمینهای آنان را از دستشان بیرون برده، علیه شاه قیام کردهاند. کدام زمینها؟ کدام یک از علمای دینی از مالکین ایرانی بودهاند. زندگی علمای دینی که با سادگی در حد مردم معمولی است، آیا نیاز به زمینداری دارد؟! تمام دروغهای شاه و حامیانش برای ملت ایران روشن شده است. ابعاد خیانت شاه در زمینه مسائل اقتصادی به این مسائل تمام نمیشود. شاه از آزادی زنان صحبت میکند. آزادی کدام زن؟! در ایران زنان باشخصیت که خواستار حقوق انسانی خود هستند و اکثریت زنان ایرانی را تشکیل میدهند، امروز همه علیه شاهند و سرنگونی او را خواستارند و همه آنان امروز میدانند که آزادی زن در منطق شاه یعنی به انحطاط کشانیدن زن از مقام انسانی او و در حد یک وسیله با او رفتار کردن. آزادی زن در منطق شاه، یعنی پرکردن زندانها از زنان ایرانی که حاضر نیستند به پستیهای اخلاقی شاهانه تن بدهند.
- [این روزها، ملاحظه میشود که یکی از شعارهایی که مردم در خیابانهای شهرهای ایران میدهند و همچنین خود شما میدهید این است که کسانی که میکوشند سازش کنند خائن هستند. تقاضا داریم محتوای این شعار و عواقب آن (سازش) را بیان نمایید.]
- سازش با شاه یعنی سازش با ظالمی خائن و سازش با چنین موجودی، پیداست که خیانت به ملت ایران و اسلام است. و اما راه حلهای میانه را قبلاً توضیح دادم که چرا نمیپذیریم. - - [آیا ممکن است از چگونگی روابط بین خود و مقاومت فلسطین گفتگو کنید؟ معروف است که بین شاه و اسرائیل روابط آشکاری در میدانهای مختلف برقرار است و بخصوص اینکه شاه، اسرائیل را به نسبت زیادی از طریق ارسال نفت کمک میکند. تقاضا داریم بعد از آزادی ایران از حکم شاه، روابط خود را با اسرائیل بیان نمایید.]
- همان طور که قبلاً اشاره کردم، ما همیشه در حد امکانات و قدرتمان از برادران فلسطینی برای پایان دادن به تجاوز اسرائیل و آزاد کردن اراضی اسلامی از دست اسرائیل غاصب، حمایت میکنیم و هرگز کمترین کمکی به اسرائیل نخواهیم کرد.
- [درباره جمهوری اسلامی با یک برداشت عمومی بگویید و آیا روابط جمهوری اسلامی با دو کشور بزرگ چگونه است؟]
- جمهوری اسلامی به این معنی است که قانون کشور را قوانین اسلامی تشکیل میدهد، ولی فرم حکومت اسلامی جمهوری است. به این معنی که متکی بر آرای عمومی است. و روابط ما با تمام کشورها بر اساس احترام متقابل به طوری که نه به آنها ظلم میکنیم و نه به آنها اجازه ظلم را میدهیم.