- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
به هموطن خودشان را بکنند تا سعادتمند باشند. بسیار مشکل است، بسیار مشکل است که از این امتحانی که خدای تبارک و تعالی ما را در معرض آن قرار داده است از عهده برآییم؛ و بسیار مراقبت میخواهد که مبادا خدای نخواسته ما از امتحان بد درآییم. اگر از امتحان بد درآییم، ممکن است که باز عنایت خدا برگردد، آزادی سلب شود، استقلال گرفته بشود. همین دنیا ممکن است که ما اگر - چنانچه - برخلاف موازین الهی رفتار کنیم و این آزادی را اسباب دست برای تعدی به مظلومان قرار بدهیم، در همین دنیا ممکن است ما مجازات بشویم. و امید است که در همین دنیا مجازات بشویم، مجازات ما به عالم دیگر نرسد! مجازات عالم دیگر غیر از این مجازاتهاست! ما نمیتوانیم تصور آن مجازاتها را بکنیم. اگر ما خطاکار هستیم - خدایا! اگر ما خطاکار هستیم، اگر این آزادی را ما وسیله قرار دهیم از برای تعدی به مظلومان، ولو یک نفر باشد، تعدی به زیردستان، ولو یک نفر باشد - خدایا! ما را در همین عالم عذاب کن، نگذار برسد به عالم دیگر.
ارزش مرزداران و عشایر
دوستان من! عزیزان من! من میدانم که عشایر هر جا که هستند، در مرزها، مرزها را نگهداری میکنند؛ در جاهای دیگر جلوگیری از مفسدهها میکنند. من میدانم که شما عشایر در زمان رژیم سابق مظلوم بودید، ما هم مظلوم بودیم؛ روحانیون هم مظلوم بودند، بازاری هم مظلوم بود. کی نبود مظلوم؟ من میدانم که ارزش مرزدارها و عشایر ما چیست. آنها عشایر را سرکوب میخواستند بکنند، برای اینکه راه را برای اجانب باز کنند. آنها به جزای خودشان رسیدند و میرسند؛ و به جزای آخرت که سخت ترین جزا است هم میرسند. ما باید الآن که در بوته امتحان گذاشته شدیم و اختیار به ما دادند و ما را آزاد کردند، خدای تبارک و تعالی ما را از قید و بندهای استعمار و استبداد آزاد کرد، حالا که آزاد هستیم، چه میکنیم؟ چه باید بکنیم؟ نباشد که یکوقت ما هم در صف محمدرضاخان واقع بشویم! او آزادی را از یک امت سلب کرد، و ما آزادی را از یک قشر کوچک سلب بکنیم. او در وسط واقع بشود و ما در یمین و یسار او و همه از جند او!
ارزش مرزداران و عشایر
دوستان من! عزیزان من! من میدانم که عشایر هر جا که هستند، در مرزها، مرزها را نگهداری میکنند؛ در جاهای دیگر جلوگیری از مفسدهها میکنند. من میدانم که شما عشایر در زمان رژیم سابق مظلوم بودید، ما هم مظلوم بودیم؛ روحانیون هم مظلوم بودند، بازاری هم مظلوم بود. کی نبود مظلوم؟ من میدانم که ارزش مرزدارها و عشایر ما چیست. آنها عشایر را سرکوب میخواستند بکنند، برای اینکه راه را برای اجانب باز کنند. آنها به جزای خودشان رسیدند و میرسند؛ و به جزای آخرت که سخت ترین جزا است هم میرسند. ما باید الآن که در بوته امتحان گذاشته شدیم و اختیار به ما دادند و ما را آزاد کردند، خدای تبارک و تعالی ما را از قید و بندهای استعمار و استبداد آزاد کرد، حالا که آزاد هستیم، چه میکنیم؟ چه باید بکنیم؟ نباشد که یکوقت ما هم در صف محمدرضاخان واقع بشویم! او آزادی را از یک امت سلب کرد، و ما آزادی را از یک قشر کوچک سلب بکنیم. او در وسط واقع بشود و ما در یمین و یسار او و همه از جند او!