- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
آدم زاهد، یک آدم عابد؛ تا صبح بنشیند نماز بخواند آدم زاهد و عابد اهل جنگ نیست. آدم جنگجو هم بیشترش اهل زهد و تقوا و امثال ذلک نیست. جمع میکرده او بین همه. ماها نمیتوانیم اما میتوانیم که اقتدا کنیم به او تا حدودی؛ میتوانیم رسیدگی کنیم به فقرای مملکتمان، به ضعفایمان.
یک تحولی در ایران پیدا شد - تحول روحی؛ که این تحول روحی از این غلبهای که کردید بر طاغوت و او را عقب زدید، و همه دنیا به قول شما متحیر بود، این تحول از آن بالاتر بود. تحول روحی که در ملت پیدا شد، ملتی که از یک پاسبان میترسید ریخت در خیابانها؛ بچه و بزرگش گفت: «ما شاه را نمیخواهیم». از یک پاسبان میترسید دیروز؛ امروز اینطور شد. این تحولْ تحول روحی بود که خداداد. یک ملتی که چِک و چِک میکرد در معاملاتش برای زیاد شدن و کم شدن - در یک برهه از زمان - همچو انسانی رفتار میکرد با اهل ملت خودش و همچو تحول برایش حاصل شده بود که یکی از آقایان میگفت که دیدم یک زنی ... در آن تظاهرات - آن وقت که تظاهر میکردند - یک زنی یک کاسهای دستش است، پول در آن است. گفتم لابد مثلاً فقیر است؛ تا رسیدم به او ... دیدم میگوید که امروز تعطیل است و اینهایی که دارند میروند ممکن است بعضیشان بخواهند تلفن کنند؛ پول هم که حالا نمیتوانند پیدا کنند، من اینها را گذاشتهام برای تلفن. این یک امر کوچکی است ولی خیلی بزرگ است این. یک تحولی است که عظمتش خیلی زیاد است. در یک برهه از زمان، آن وقتی که انقلاب بود و فشار بود، وقتی که- آنطور که من میشنیدم- وقتی که این آقایان که در خیابان میآمدند عبور میکردند، از اطراف، از خانهها چیز به آنها میدادند، آب میآوردند، گلاب میزدند، چه میدادند، ساندویچ میدادند. یک حس انسانی تعاون پیدا شده بود در آن حال انقلاب. این انقلاب روحی از آن انقلابی که در خارج واقع شد عظمتش زیادتراست. اگر این انقلاب را ما حفظ بکنیم وآقایان حفظ بکنند، بدانند که از همه پیروزیها بالاتر است.
مغایرت گرانفروشی و قاچاقگری با روحیه انقلابی
این انقلاب روحی را حفظش کنید. حالا که رسیدیم ما به - مثلاً - یک قسم از
یک تحولی در ایران پیدا شد - تحول روحی؛ که این تحول روحی از این غلبهای که کردید بر طاغوت و او را عقب زدید، و همه دنیا به قول شما متحیر بود، این تحول از آن بالاتر بود. تحول روحی که در ملت پیدا شد، ملتی که از یک پاسبان میترسید ریخت در خیابانها؛ بچه و بزرگش گفت: «ما شاه را نمیخواهیم». از یک پاسبان میترسید دیروز؛ امروز اینطور شد. این تحولْ تحول روحی بود که خداداد. یک ملتی که چِک و چِک میکرد در معاملاتش برای زیاد شدن و کم شدن - در یک برهه از زمان - همچو انسانی رفتار میکرد با اهل ملت خودش و همچو تحول برایش حاصل شده بود که یکی از آقایان میگفت که دیدم یک زنی ... در آن تظاهرات - آن وقت که تظاهر میکردند - یک زنی یک کاسهای دستش است، پول در آن است. گفتم لابد مثلاً فقیر است؛ تا رسیدم به او ... دیدم میگوید که امروز تعطیل است و اینهایی که دارند میروند ممکن است بعضیشان بخواهند تلفن کنند؛ پول هم که حالا نمیتوانند پیدا کنند، من اینها را گذاشتهام برای تلفن. این یک امر کوچکی است ولی خیلی بزرگ است این. یک تحولی است که عظمتش خیلی زیاد است. در یک برهه از زمان، آن وقتی که انقلاب بود و فشار بود، وقتی که- آنطور که من میشنیدم- وقتی که این آقایان که در خیابان میآمدند عبور میکردند، از اطراف، از خانهها چیز به آنها میدادند، آب میآوردند، گلاب میزدند، چه میدادند، ساندویچ میدادند. یک حس انسانی تعاون پیدا شده بود در آن حال انقلاب. این انقلاب روحی از آن انقلابی که در خارج واقع شد عظمتش زیادتراست. اگر این انقلاب را ما حفظ بکنیم وآقایان حفظ بکنند، بدانند که از همه پیروزیها بالاتر است.
مغایرت گرانفروشی و قاچاقگری با روحیه انقلابی
این انقلاب روحی را حفظش کنید. حالا که رسیدیم ما به - مثلاً - یک قسم از