- » امروز چهارشنبه، 28 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
یک آزادی غربی میخواهیم؛ ما باید غربی باشیم؛ یک آزادی میخواهیم که همان شبیه آزادی غرب باشد. این معنا به این زودی از توی مغزهایی که شستشو شده است، چهل - پنجاه سال، بیست - سی سال و به جای مغز ایرانی مغز اروپایی آمده است، به جای فکر ایرانی فکر غربی جانشین آن شده است - این - به این زودی نمیشود رفعش کرد. این محتاج به یک طول مدتی است که فرهنگ یک فرهنگ مستقل؛ نه یک فرهنگ استعماری که آنها برای ما دیکته کردند. آنها برای ما دیکته کردند. فرهنگ ما را طوری کردند که ما همه چیزمان الآن عوض شده؛ غربی شده، وقتی هم حرف میزنیم حرفمان غربی است. وقتی اسم خیابان میگذاریم اسم خیابانهای غرب را میگذاریم؛ اسم اشخاص غربی را میگذاریم: خیابان «روزولت»! خیابان «کندی»! خیابان کذا. اینها غربزدگی است. در تمام اروپا بگردید یک خیابان «محمدرضا» پیدا نمیکنید؛ یک خیابان «نادر» پیدا نمیکنید. خیابانهایمان هم خیابان غربی است! تعارفهایمان هم با هم تعارف غربی است. آداب و معاشرتمان هم، با هم معاشرت غربی است. همه چیز. ما یک وابستگی روحی پیدا کردیم. این وابستگی روحی از همه چیزها برای ما بدتر است.
اسلام یک وقتی سیطرهاش بر همه ممالک بود، آن وقت روم و ایران بود؛ که هر دوی اینها از همه ممالک - آنهای دیگر آن وقت به وحشیگری بودند، این دو تا مملکت مستقل متمدن - آن روز اسلام سیطرهاش بر اینها شد و همه را اسلامی میخواست بکند.
قلمهای مسموم
در هر صورت، من از شما جوانها متشکرم که آمدید از نزدیک با هم ملاقات کنیم و درددلمان را بگوییم. زیاد است، درد دلها زیاد است. ما از سرنیزهها و مسلسلها و اینها فارغ شدیم، سر قلمها حالا بر ضد ماست. قلمها به جای نیزهها آمده است! مقالهها به جای مسلسلها، حالا به روی اسلام بسته شده است. الآن ما گرفتار سرنیزه نیستیم، ما گرفتار قلم هستیم، اهل قلم؛ ما گرفتار روشنفکرها هستیم. ما گرفتار آزادیخواهها هستیم که آزادی را نمیدانند چی است! یعنی چه آزادی؟ ما الآن گرفتار اینها هستیم و من امیدوارم
اسلام یک وقتی سیطرهاش بر همه ممالک بود، آن وقت روم و ایران بود؛ که هر دوی اینها از همه ممالک - آنهای دیگر آن وقت به وحشیگری بودند، این دو تا مملکت مستقل متمدن - آن روز اسلام سیطرهاش بر اینها شد و همه را اسلامی میخواست بکند.
قلمهای مسموم
در هر صورت، من از شما جوانها متشکرم که آمدید از نزدیک با هم ملاقات کنیم و درددلمان را بگوییم. زیاد است، درد دلها زیاد است. ما از سرنیزهها و مسلسلها و اینها فارغ شدیم، سر قلمها حالا بر ضد ماست. قلمها به جای نیزهها آمده است! مقالهها به جای مسلسلها، حالا به روی اسلام بسته شده است. الآن ما گرفتار سرنیزه نیستیم، ما گرفتار قلم هستیم، اهل قلم؛ ما گرفتار روشنفکرها هستیم. ما گرفتار آزادیخواهها هستیم که آزادی را نمیدانند چی است! یعنی چه آزادی؟ ما الآن گرفتار اینها هستیم و من امیدوارم