برای خودشان خطر می‌دانستند، حمله‌شان به این دو جبهه بود. منتها فرم حمله‌شان فرق داشت. در زمان رضاخان که من یادم است، و اکثر شما یادتان نیست، در آن زمان با سرنیزه حمله می‌کردند این جبهه را بشکنند. و لهذا حمله می‌کردند مدارس را، افراد را می‌گرفتند می‌بردند، عمامه‌ها را بر می‌داشتند، لباسها را می‌کندند، مدرسه‌ها را می‌بستند، مساجد را تعطیل می‌کردند. مجالس وعظ و روضه و اینها را بکلی از بین بردند. به خیال اینکه با این فرم می‌شود از بین برد. منتها در دانشگاه چون انعکاس خارجی‌اش را می‌ترسیدند، به این فرم وارد نمی‌شدند؛ به فرم دیگر وارد می‌شدند که نگذارند دانشجویان رشد کنند. بعد فهمیدند که این طرز نتیجه ندارد. فشار هرچه زیادتر باشد بدتر خواهد شد. برای اینها بدتر خواهد شد. در زمان محمدرضا حمله به روحانیت را تغییر دادند شروع کردند به تبلیغات کردن که مردم را از روحانیت جدا کنند.
اختلاف افکنی میان حوزه و دانشگاه و دیگر توده‌ها
چون این دو قوه اسلام، قوه روحانیت و قوه دانشگاه، می‌توانست در مقابل اینها بایستد. آن ترتیبی که با فشار بخواهند روحانیت را از بین ببرند، این ترتیب نشد، تغییر دادند وضع را. شروع کردند تبلیغات به ضد روحانیت که جدا کنند روحانیت را از دانشگاه، و همه را از مردم. بین مردم، هم دانشگاهی و هم روحانی را، هم روحانیین را، می‌خواستند - در بین مردم - یک طوری قلمداد کنند که اینها دیانت صحیح ندارند؛ اینها هم درباری و انگلیسی و - نمی‌دانم - امریکایی و اینها هستند. نقشه این بود که ملت جدا بشود از این دو قشری که از آنها کار می‌آید. بین خود این دو تا هم جدایی انداختند، به طوری که روحانیین، بدبین بودند به دانشگاهیها؛ دانشگاهیها بدبین بودند به روحانیین، و این نقشه‌ای بود برای اینکه این قشرهای مؤثر را از هم جدا بکنند، و همه را از ملت جدا بکنند، تا نتوانند اینها کاری انجام بدهند، و آنها بهره برداری خودشان را از این کشور بکنند.
از دستاوردهای انقلاب
در این نهضت، یکی از برکات این نهضت این بود که این قشرها را به [هم‌] نزدیک‌
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>