- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
است و امر به تعقل، امر به اینکه محسوس را به عالم تعقل ببرید و عالم تعقل؛ عالمی است که اصالت دارد و این طبیعت، یک شبحی است از عالم؛ منتها ما تا در طبیعت هستیم، این شبح را، این حظ نازل را میبینیم.
در حدیث است که إِنَّ اللهَ تَعَالی مَا نَظَرَ إلَی الدُّنْیا - یا إلی الطبیعة - مُنذُ خَلَقَها نَظَرَ رَحمَةٍ؛ (1) نه اینکه این جزء رحمت نیست لکن نظر به ماورای این عالم است، به ماورای این طبیعت است. اینهایی که ادعا میکنند که ما عالم را شناختیم و اعیان عالم را شناختیم، اینها یک ورق نازل کوچکی از عالم را دیدند و اقناع شدند به همان. آنهایی که میگویند که ما انسان را شناختیم، اینها یک شبحی از انسان - آن هم نه انسان، شبحی از حیوانیت انسان - را شناختند و گمان کردند که انسان همین هست. آنهایی که ادعا میکنند که ما اسلام شناس هستیم، اینها هم یک چیزی از این مرتبه نازل اسلام را دیدند و به همین قناعت کردند و گمان کردند که اسلام را شناختند. انسان به مراتبی که دارد، مرتبه طبیعتش از همه مراتبش نازلتر است؛ منتها محسوس ماست. آن چیز چون محسوس ماست، ما که طبیعی هستیم و الآن در عالم طبیعت هستیم، این محسوس ما را گاهی اشباع میکند. معنویت نیست الآن، محسوسات هست.
بهره گیری معنوی و توحیدی از علوم
اسلام برای برگرداندن تمام محسوسات و تمام عالم به مرتبه توحید است. تعلیمات اسلام تعلیمات طبیعی نیست، تعلیمات ریاضی نیست؛ همه را دارد. تعلیمات طب نیست؛ همه این را دارد لکن اینها مهار شده به توحید. برگرداندن همه طبیعت و همه ظِلهای ظلمانی به آن مقام نورانی، که آخِر مقام الوهیت است. بنابراین، باید این معنا که علوم - ما از آن هم تمجید میکنیم؛ تعریف میکنیم؛ همه علوم طبیعی، همه علوم مادی؛ لکن آن خاصیتی که اسلام از اینها میخواهد در غرب از آن خبری نیست. اگر هم باشد فقط یک چیز نازلی است - آن معنایی که از علوم دانشگاهها ما میخواهیم و آن معنایی که از علوم
در حدیث است که إِنَّ اللهَ تَعَالی مَا نَظَرَ إلَی الدُّنْیا - یا إلی الطبیعة - مُنذُ خَلَقَها نَظَرَ رَحمَةٍ؛ (1) نه اینکه این جزء رحمت نیست لکن نظر به ماورای این عالم است، به ماورای این طبیعت است. اینهایی که ادعا میکنند که ما عالم را شناختیم و اعیان عالم را شناختیم، اینها یک ورق نازل کوچکی از عالم را دیدند و اقناع شدند به همان. آنهایی که میگویند که ما انسان را شناختیم، اینها یک شبحی از انسان - آن هم نه انسان، شبحی از حیوانیت انسان - را شناختند و گمان کردند که انسان همین هست. آنهایی که ادعا میکنند که ما اسلام شناس هستیم، اینها هم یک چیزی از این مرتبه نازل اسلام را دیدند و به همین قناعت کردند و گمان کردند که اسلام را شناختند. انسان به مراتبی که دارد، مرتبه طبیعتش از همه مراتبش نازلتر است؛ منتها محسوس ماست. آن چیز چون محسوس ماست، ما که طبیعی هستیم و الآن در عالم طبیعت هستیم، این محسوس ما را گاهی اشباع میکند. معنویت نیست الآن، محسوسات هست.
بهره گیری معنوی و توحیدی از علوم
اسلام برای برگرداندن تمام محسوسات و تمام عالم به مرتبه توحید است. تعلیمات اسلام تعلیمات طبیعی نیست، تعلیمات ریاضی نیست؛ همه را دارد. تعلیمات طب نیست؛ همه این را دارد لکن اینها مهار شده به توحید. برگرداندن همه طبیعت و همه ظِلهای ظلمانی به آن مقام نورانی، که آخِر مقام الوهیت است. بنابراین، باید این معنا که علوم - ما از آن هم تمجید میکنیم؛ تعریف میکنیم؛ همه علوم طبیعی، همه علوم مادی؛ لکن آن خاصیتی که اسلام از اینها میخواهد در غرب از آن خبری نیست. اگر هم باشد فقط یک چیز نازلی است - آن معنایی که از علوم دانشگاهها ما میخواهیم و آن معنایی که از علوم