- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
رمضان «شهرالله» بود و قدرت روحانیون در ماه رمضان نمایشش زیاد بود، اجتماع مسلمین زیاد بود. ماه محرّم هم، ماه امام حسین بود و قدرت اینها - اهل منبر و روحانیون - آن وقت هم زیاد بود. جلو ماه رمضان یک چیزی درست میکردند. جلوه ماه محرم هم یک چیزی درست میکردند. حالا هم جلو ما ماه رمضان هست، الآن چیزی درست کردهاند. الآن اصفهان یک قصهای درست شده است، مشهد هم همین طور، سر یک مطلب پوچی ریختهاند به هم، این چه قدر غفلت میخواهد. یک حالی که الآن مقدّرات اسلام مطرح است، قانون اساسی اسلام مطرح است، حکومت اسلام مطرح است، رئیس جمهور اسلام مطرح است، از اینها دست برداشتند؛ یک جبهههایی که حسابشده آنها کارهایشان را خودشان کردهاند و بسیاریشان هم از روی بیاطلاعی، صد تا گروه درست کردهاند! صد تا حزب و گروه در همین چند وقت درست کردهاند. هر کدام گروه گروه شدند. و مع الأسف در اصفهان، در تهران هم یک مقداری، در مشهد هم.
حالایی که قبل از ماه رمضان است و حالایی که باید قدرتها با هم جمع بشود و این مقدرات مملکت را درست بکنند و اسلامیکنند حکومت را، سر یک شخصی (1) دعوا میکنند آیا این مسلمان است یا نه! مسلمان است به من چه؛ مسلمان نیست به تو چه! چرا همه قدرتها را به باد فنا میدهید برای اینکه زید مسلمان است یا غیر مسلمان؟ قضیه مرحوم شمس آبادی (2) شما خیال کردید که یک چیز عادی بود. این هم جزء همانها بود که با طریقهای مختلف اینها میآمدند و درست میکردند. یک وقت «شهید (3)) 451 (» را پیش میآوردند، دِ از اینور، دِ از آنور! یک ماه محرم و صفر و بیشتر، منبرها همه خرج این میشد که شهید جاوید چه! از این طرف یک دستهای تأیید؛ از آن طرف یک دستهای تکذیب. یک خورده که این سست میشد، یک چیز دیگر درست میکردند. مرحوم شمس آبادی هم از آن امور بود که شاید هم خودشان این کار را کردند - من
حالایی که قبل از ماه رمضان است و حالایی که باید قدرتها با هم جمع بشود و این مقدرات مملکت را درست بکنند و اسلامیکنند حکومت را، سر یک شخصی (1) دعوا میکنند آیا این مسلمان است یا نه! مسلمان است به من چه؛ مسلمان نیست به تو چه! چرا همه قدرتها را به باد فنا میدهید برای اینکه زید مسلمان است یا غیر مسلمان؟ قضیه مرحوم شمس آبادی (2) شما خیال کردید که یک چیز عادی بود. این هم جزء همانها بود که با طریقهای مختلف اینها میآمدند و درست میکردند. یک وقت «شهید (3)) 451 (» را پیش میآوردند، دِ از اینور، دِ از آنور! یک ماه محرم و صفر و بیشتر، منبرها همه خرج این میشد که شهید جاوید چه! از این طرف یک دستهای تأیید؛ از آن طرف یک دستهای تکذیب. یک خورده که این سست میشد، یک چیز دیگر درست میکردند. مرحوم شمس آبادی هم از آن امور بود که شاید هم خودشان این کار را کردند - من