نمی‌توانستند فکر کنند؛ بنشینند فکر کنند که کشورشان به چی احتیاج دارد؛ کی دارد کلاه سرشان می‌گذارد. اصلاً همچو فکری در آنها نمی‌آید؛ چنان خیالی منعکس نمی‌شود. هر چه در ذهنش می‌آید آن پرده سینما و آن بساطی که آنجا هست. سینمایی که باید معلّم این جوانها باشد، مربّی این جوانها باشد، اصلاح کند اینها را، جوری درستش کردند که به فساد می‌کشاند آنها را آنهایی که، عقلایی که، اینها را درست کردند اگر برای ماها درست کرده باشند، روی همان عقل خودشان، برای مهار ما، برای این است که جوانهای ما را از دستمان بگیرند و اما برای خودشان اگر درست کرده باشند، ممکن است که یک اغراض صحیحی هم داشته باشند.
رسالت رسانه‌های عمومی
لکن مطبوعات، سینما، تلویزیون، رادیو، مجله‌ها، همه اینها، برای خدمت به یک کشور است. اینها باید در خدمت باشند، نه اینکه هرکس پا شود یک مجله‌ای درست کند، هر چه دلش بخواهد در آن باشد و هر عکسی بهتر مشتری داشته باشد توی آن بیندازد. عکسهای مهیِّج، عکسهای مهوِّع در آن بیندازد که مشتری هایش زیاد بشود! آن وقت اسمش مطبوعات است و، عرض می‌کنم، صاحب قلم است و آزادی هم می‌خواهد! باید دید تو چه می‌کنی. چه خدمتی داری به این مملکت می‌کنی. با قلمت داری چه می‌کنی. با قلمت بچه‌های ما را داری به باد فنا می‌دهی، یا تربیت می‌کنی. مطبوعاتی که در زمان این پدر و پسر بود حسابشده، نه همین طوری، حسابشده! اینها به خدمت خارجیها بودند؛ به خدمت اجانب بودند، ولو خودش هم نمی‌فهمید، لکن با حساب درست کرده بودند این طوری که این مجله باید حتما در آن یک صورتهای کذایی باشد؛ یک چیزهایی باشد که اعوجاج بیاورد؛ که بچه‌ها و جوانهای ما وقتی عادت کردند به این مجله، دیگر نروند سراغ یک فکر دیگری. همه‌اش فکر روی این نقشه‌ها باشد و روی این صورتها باشد و روی این بساط. یا اگر جوانهای ما رفتند در سینما و عادت کردند به این، دیگر نروند سراغ یک فکر دیگری، فکر دیگر را از آنها بگیرند. تا
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>