- » امروز چهارشنبه، 14 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
میکنند، مطالب را گوش میکنند، همچو که به روضه میرسند، رد میشوند میروند، این از باب این [است] که ملتفت نیستند چه هست آن. روضه است که این محراب، که این منبر، را حفظ کرده. اگر آن روضه نبود، این منبر هم نبود، این مطالب هم نبود، آن حفظ کرده. ما باید به شهیدمان گریه کنیم؛ فریاد کنیم؛ مردم را بیدار کنیم.
مقصد، نجات مکتب است
البته یک مطلبی هم که باید بین همه ما باید باشد این است که این نکته را به مردم بفهمانیم همهاش قضیه این نیست که ما میخواهیم ثواب ببریم، قضیه این است که ما میخواهیم پیشرفت کنیم. سید الشهدا هم که کشته شد، نه اینکه رفتند یک ثوابی ببرند، ثواب برای او خیلی مطرح نبود، رفت که این مکتب را نجاتش بدهد، اسلام را پیشرفت بدهد، اسلام را زنده کند. شما هم که دارید نوحه خوانی میکنید، حرف میزنید، خطبه میخوانید، نوحه میخوانید، مردم را به گریه وادار میکنید، مردم هم که گریه میکنند؛ همه روی این مقصد باشد که این اسلام را ما میخواهیم با همین هیاهو حفظش کنیم. با این هیاهو، با این گریه، با این نوحه خوانی، با این شعرخوانی، با این نثرخوانی، ما میخواهیم این مکتب را حفظ کنیم. چنانچه تا حالا هم حفظ شده. باید این نکته هم به مردم گفته بشود، تذکر داده بشود، که آقا قضیه روضه خوانی قضیه این نیست که من یک چیزی بگویم و یکی هم گریه کند، قضیه این است که با گریه حفظ شده است این، با گریه این حفظ شده، حتی «تَباکی» (1) هم ثواب دارد. خوب، تبَاکی چرا ثواب دارد، برای اینکه تباکی کمک میکند به این مکتب؛ کمک به مکتب میکند. اینها اشتباه است که اینها یک طرف قضیه را میبینند، یک طرف قضیه را نمیبینند و مع الأسف ما همیشه - یعنی اسلام همیشه مبتلا بوده به این یک طرف دیدنها؛ همیشه مبتلا بوده.
اینکه در روایت است که اسلام غریب است، از اول غریب بوده و الآن هم غریب است، برای اینکه غریب آن است که نمیشناسند او را. در یک جامعهای هست او، اما
مقصد، نجات مکتب است
البته یک مطلبی هم که باید بین همه ما باید باشد این است که این نکته را به مردم بفهمانیم همهاش قضیه این نیست که ما میخواهیم ثواب ببریم، قضیه این است که ما میخواهیم پیشرفت کنیم. سید الشهدا هم که کشته شد، نه اینکه رفتند یک ثوابی ببرند، ثواب برای او خیلی مطرح نبود، رفت که این مکتب را نجاتش بدهد، اسلام را پیشرفت بدهد، اسلام را زنده کند. شما هم که دارید نوحه خوانی میکنید، حرف میزنید، خطبه میخوانید، نوحه میخوانید، مردم را به گریه وادار میکنید، مردم هم که گریه میکنند؛ همه روی این مقصد باشد که این اسلام را ما میخواهیم با همین هیاهو حفظش کنیم. با این هیاهو، با این گریه، با این نوحه خوانی، با این شعرخوانی، با این نثرخوانی، ما میخواهیم این مکتب را حفظ کنیم. چنانچه تا حالا هم حفظ شده. باید این نکته هم به مردم گفته بشود، تذکر داده بشود، که آقا قضیه روضه خوانی قضیه این نیست که من یک چیزی بگویم و یکی هم گریه کند، قضیه این است که با گریه حفظ شده است این، با گریه این حفظ شده، حتی «تَباکی» (1) هم ثواب دارد. خوب، تبَاکی چرا ثواب دارد، برای اینکه تباکی کمک میکند به این مکتب؛ کمک به مکتب میکند. اینها اشتباه است که اینها یک طرف قضیه را میبینند، یک طرف قضیه را نمیبینند و مع الأسف ما همیشه - یعنی اسلام همیشه مبتلا بوده به این یک طرف دیدنها؛ همیشه مبتلا بوده.
اینکه در روایت است که اسلام غریب است، از اول غریب بوده و الآن هم غریب است، برای اینکه غریب آن است که نمیشناسند او را. در یک جامعهای هست او، اما