را که یک پاسبان در بازار بزرگ ایران - که تهران است - اگر می‌آمد و می‌گفت باید بیرق بزنید، کسی به خود اجازه نمی‌داد، فکر نمی‌کرد که می‌شود مقابل او ایستاد. همین ملت با همین ضعف در ظرف یک سال و چندی به خیابانها ریخت و گفت ما شاه را نمی خواهیم؛ ما ابَرقدرت‌ها را محکوم می‌کنیم. اینهایی که از یک پاسبان می‌ترسیدند از توپ و تانک و مسلسل هراس نداشتند، خانمهایی که در قبل وضعشان یک نحو دیگری بود و رژیم آنها را به یک مسائل دیگری مشغول کرده بود، متحوّل شدند به کسانی که در مقابل رژیم ایستادند و با برادرها همدوش بلکه مقدّم در این نهضت شرکت کردند و این تحولها، تحولهای اعجازآمیز بود.
حس تعاون در همه ملت
از آن طرف، تحول دیگری پیدا شد: امروز یک دسته از جوانها، زن و مرد، از اروپا آمدند پیش من و گفتند ما آمدیم برای اینکه در روستاها برویم و به مردم خدمت بکنیم. جوانهایی که سابق در مسائل دیگر فکر می‌کردند امروز در این جور مسائل فکر می‌کنند. می‌آیند، از اروپا می‌آیند، از خارج می‌آیند، زن و مردشان می‌آید برای اینکه در روستاها بروند و کمک کنند به روستاییها. چنانچه از داخل، از دانشگاه، طبیب، مهندس، خانمها، همه می‌روند در این روستاها و کمک می‌کنند. این حس تعاون یک حسی است که - یک تحولی است - که اعجاز آمیز است و آنچه که هست خدای تبارک و تعالی انجام داده است. همه چیز را از خدا بدانید، ما بنده ضعیفی هستیم که هیچ نیستیم، هر چه هست او است؛ و هر چه داریم از او داریم، و پیروزی ما به دست او واقع شد. ما که هیچ در دستمان نبود و پیروز بر همه چیز شدیم با اراده حق تعالی بود.
آزادی؛ هدیه‌ای الهی
این اراده حق تعالی دنبال اینکه شما اجتماعتان، اجتماع اسلامی بود: یَدُ اللهِ مَعَ الجَمَاعَةِ. (1) اجتماع، اجتماع اسلامی بود و قیام، قیام انسانی - اسلامی بود و خداوند به شما

صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>