- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
ما همه چیزش را فدا میخواست بکند برای اسلام. الآن هم میآیند به من میگویند، مکرر - دستجمعی، تنهایی - که شما دعا کنید ما شهید بشویم. معقول است که بگوید من شهید بشوم برای اینکه شکمم سیر بشود؟ برای شکمش میخواهد شهید بشود؟! کسی معقول است که تقاضای شهادت بکند برای شکمش؟ همچو معقول نیست این معنا، تقاضای شهادت برای اینکه ادراک کرده است که در شهادت موت نیست؛ یک حیات جاوید است، برای حیات جاوید است که این تقاضای شهادت میکند. زیربنا توحید است، زیربنا عقاید حقّه الهی است؛ نه زیربنا شکم باشد. اینهایی که اقتصاد را زیربنا میدانند، اینها منحط کردند انسان را از حدّ انسانیت به حد یک حیوانی، مثل سایر حیوانات؛ این هم مثل سایر حیوانات.
لزوم اسلامی شدن همه شئون مملکت
من میخواهم که همه ما باورمان آمده باشد که جمهوری اسلامی است و باید همه چیز ما اسلامی بشود. ما از آن وضع سابق، که اخیراً پنجاه سالش را، پنجاه و چند سالش را، من شاهدش بودم و شماها چندین سال - البته هیچ کدام پنجاه سال یادتان نیست. شماها چندین سالش را که در زمان این حکومت جائر بود در نظر دارید که همه وابستگی به غرب بود و به امریکا بود؛ و تلخیهایش را هم همه دیدید. ذایقههای شما باز از آن چیزها تلخ هست، حبسها را حالا خودتان هم حبس نرفتید، خوب، دوستانتان رفتند؛ اهل ملتتان رفتند - حبسها، زجرها، حتی گاهی برای من نقل کردهاند - که اینها نقلش هم مشکل است - بعضیها را در تاوه سرخ کردند! میگذاشتند روی تاوه آهنی، برق را متصل میکردند، سُرخشان میکردند! این تلخیها در ذایقه ما هست و شما.
ما حالا باید باورمان بیاید که آن بساط طاغوت باید برچیده بشود. همان رأس و رده بالا برود و باقیش باقی بماند، این باز به مقصد نرسیدیم. همه جا، در همه وزارتخانهها، در همه ادارات، در بازار، در همه جا، باید جوری بشود که وقتی یک کسی وارد شد ببینید که وارد شده در یک مملکت اسلامی؛ همه چیزش اسلامی است؛ نه کم فروشی در
لزوم اسلامی شدن همه شئون مملکت
من میخواهم که همه ما باورمان آمده باشد که جمهوری اسلامی است و باید همه چیز ما اسلامی بشود. ما از آن وضع سابق، که اخیراً پنجاه سالش را، پنجاه و چند سالش را، من شاهدش بودم و شماها چندین سال - البته هیچ کدام پنجاه سال یادتان نیست. شماها چندین سالش را که در زمان این حکومت جائر بود در نظر دارید که همه وابستگی به غرب بود و به امریکا بود؛ و تلخیهایش را هم همه دیدید. ذایقههای شما باز از آن چیزها تلخ هست، حبسها را حالا خودتان هم حبس نرفتید، خوب، دوستانتان رفتند؛ اهل ملتتان رفتند - حبسها، زجرها، حتی گاهی برای من نقل کردهاند - که اینها نقلش هم مشکل است - بعضیها را در تاوه سرخ کردند! میگذاشتند روی تاوه آهنی، برق را متصل میکردند، سُرخشان میکردند! این تلخیها در ذایقه ما هست و شما.
ما حالا باید باورمان بیاید که آن بساط طاغوت باید برچیده بشود. همان رأس و رده بالا برود و باقیش باقی بماند، این باز به مقصد نرسیدیم. همه جا، در همه وزارتخانهها، در همه ادارات، در بازار، در همه جا، باید جوری بشود که وقتی یک کسی وارد شد ببینید که وارد شده در یک مملکت اسلامی؛ همه چیزش اسلامی است؛ نه کم فروشی در