- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
دیروز یک زنی که آمده بود اینجا (1) و مصاحبهای با من کرد و یکی از حرفهایش این بود که شما را میبینم که یک چهره آرامی دارید، ولی در خارج یک طور دیگر شما را معرفی کردهاند؛ این شما را ناراحت نمیکند؟ گفتم: از جهتی چرا و آن این است که چرا باید انسان اینطور باشد که برای مقاصد خودش، یک مسائل خلاف واقع بگوید!؟ خوب آنها گفتند که خمینی وادار کرده است که پستانهای زنها را ببرند! حالا هم شما آمدید اینجا، خوب، بروید توی مردم بپرسید که آیا تا حالا پستانی بریده شده است تا اینکه آمرش (2) یک کسی باشد. به او نگفتم، لکن واقع این است. میگویند شیطان را خواب دیدند با یک صورت خوبی! گفتند که خوب، اینکه غیر آن است که به ما ارائه دادند. گفت: قلم دست دشمن است! مسئله این است. دیروز هم یک ورقهای آوردهاند اینجا گفتند این هیتلر است. هیتلر آن طرف دستش را پشتش زده و دارد اینطور نگاه میکند؛ من هم آنجا کاریکاتوری ... و یک شمشیری کشیدم، و یک عده هم سر و جمجمه آنجا هست که اینها همه آنهایی است که من سرهایشان را بریدهام!
تعریف دشمن، تکذیب نظام است
و ما هم نباید توقع داشته باشیم که اینها برای ما خوب بگویند، اگر خوب بگویند، معلوم میشود ما خیانتکاریم! آن روزی که من آن وقتها میگفتم که نمیفهمد این دستگاه؛ (3) برای سقوط من این است که آنها شروع کنند به تعریف کردن! آنها هر روز فحاشی میکنند؛ این غلط است. هر چه فحاشی بکنید این مردم میگویند که این، مخالف اینهاست. اگر شروع کرده بودند به تعریف کردن، چه کردن و احترام کردن و اینها، ما کم کم تمام میشد کارمان! اگر چنانچه امریکا از ما تعریف کند و روزنامههای امریکا از ما تعریف کنند، آن وقت است که باید مردم بگویند این چه است قضیه؟ یک قضیهای است که دارند تعریف میکنند! البته باید از ما تکذیب کنند، از شما هم باید تکذیب کنند،
تعریف دشمن، تکذیب نظام است
و ما هم نباید توقع داشته باشیم که اینها برای ما خوب بگویند، اگر خوب بگویند، معلوم میشود ما خیانتکاریم! آن روزی که من آن وقتها میگفتم که نمیفهمد این دستگاه؛ (3) برای سقوط من این است که آنها شروع کنند به تعریف کردن! آنها هر روز فحاشی میکنند؛ این غلط است. هر چه فحاشی بکنید این مردم میگویند که این، مخالف اینهاست. اگر شروع کرده بودند به تعریف کردن، چه کردن و احترام کردن و اینها، ما کم کم تمام میشد کارمان! اگر چنانچه امریکا از ما تعریف کند و روزنامههای امریکا از ما تعریف کنند، آن وقت است که باید مردم بگویند این چه است قضیه؟ یک قضیهای است که دارند تعریف میکنند! البته باید از ما تکذیب کنند، از شما هم باید تکذیب کنند،