صفحه 130
ربط قوه باصره به نفس، قوه سامعه به نفس هم يك نحو تغايرى، كثرتى هست؛ و اما ربط موجودات به مبدأ وجود، به حق تعالى را نمى‌شود از هيچ يك از اين انواع ربطى كه عرض كردم، حساب كرد. كتاب و سنت هم گاهى همين معنا را، همين معنا را، همين معناى ربط را به آن صورت كه هست، افاده مى‌فرمايند: تَجَلَّى‌ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ (۱) به تجلى تعبير مى‌شود. در دعاى سمات: وَ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذى تَجَلَّيْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلْتَهُ دَكّاً (۲) خداوند [مى‌فرمايد:] اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا (۳) [با اينكه‌] ملك الموت توفّى مى‌كند، انسان هم اگر كسى را بكشد باز گفته مى‌شود كه او كشته است: وَ مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ، (۴) «ما رَمَيْتَ وَ رَمَيْتَ»، «رَمَيْتَ وَ ما رَمَيْتَ» يك تجلى است، يك نور است؛ و اگر اين معنا را ما به برهان يا به طور طوطى وار ادراكش بكنيم، آن وقت در اين آيات شريفه بعضى از مسائل معلوم مى‌شود.
در احتمال اولى كه داديم كه حمد، جميع محامد باشد؛ متكثر به نحو كثرت ملاحظه بشود، اسم هم به طور كثرت ملاحظه بشود. آن احتمال اين بود كه هر حمدى كه واقع مى‌شود، ممكن نيست واقع بشود الّا براى حق تعالى. براى اينكه حمد به جلوه‌ها واقع مى‌شود و جلوه همان ظهور اوست؛ بالاتر از ظهور شمس در شعاع است و ظهور نفس در سمع و بصر.
در عين حالى كه حمد براى مظاهر است، اسماى متكثره براى خود حق تعالى هم هست.

(۱)- ص ۱۸، پاورقى ۲.
(۲)- ص ۱۹، پاورقى ۳.
(۳)- خداوند است كه هنگام مرگ، ارواح خلق را مى‌گيرد (زمر/۴۲).
(۴)- و هنگامى كه تير انداختى تو نينداختى (انفال/۱۷).
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>