صفحه 133
واقع را، مشاهده مى‌كردند.
اوليا نمى‌توانند مشاهدات خودشان را براى مردم بيان كنند، قرآن هم نازل شده، متنزل شده است، رسيده است به جايى كه با اين مردم در بند و در چاه ضلالت، مخاطبه كند. دست و زبان پيغمبر اكرم هم بسته است، نمى‌توانند آن را كه واقعيت است برسانند مگر متنزل [كنند]، تنزل [بدهند]. قرآن مراتب دارد، هفت بطن يا هفتاد بطن از براى قرآن است؛ (۱) از اين بطون تنزل كرده است تا رسيده است به جايى كه با ما مى‌خواهد صحبت كند. خدا خودش را با شتر معرفى مى‌كند: أَ فَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ؛ (۲) و اين براى ما تأسف‌آور است كه به همين موجودات نازل: به شمس، به سماء، به ارض، به خود آدم [بخواهيم به خدا معرفت پيدا كنيم.] زبان انبيا عقده داشته: رَبِّ اشْرَحْ لِى صَدْرِى، وَ يَسِّرْ لِى أمْرِى، وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِن لِّسَانِى؛ (۳) عقده‌ها در زبانشان، نه در قلبشان بوده است. نمى‌توانستند آنچه يافته‌اند آن طور كه يافته‌اند بگويند، گفتنى نبوده است. از اين جهت با مثال با نظاير مى‌خواستند چيزى به ما بفهمانند.
خوب وقتى كه خدا با شتر معرفى بشود، معلوم است كه مرتبه ما چه مرتبه‌اى است، مرتبه همان حيوان است؛ و معرفتى كه ما از آن پيدا مى‌كنيم چه معرفتى است، يك چيز بسيار ناقص [است‌].
آن جايى هم كه گاهى [مطلبى‌] ذكر مى‌شود راجع به انبيا: فَلَمَّا تَجَلَّى‌ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسَى‌ صَعِقًا، موسى بعد از اينكه تحت ربوبيّت‌

(۱)- قال النبى (ص): إنَّ لِلْقُرآنِ ظَهْراً وَ بَطْنَاً وَ لِبَطْنِهِ بَطْنٌ الى‏ سَبْعَةِ ابْطُنٍ؛ همانا براى قرآن ظاهر و باطنى است و براى باطن هم تا هفت بطن است؛ تفسير صافى؛ ج ۱، ص ۳۱، مقدمه چهارم؛ و احاديث ۱، ۲، ۸، ۹، ۱۰ همين مقدمه.
(۲)- آيا در آفرينش شتر نمى‌نگرند كه چگونه آفريده شده است (غاشيه/۱۷).
(۳)- پروردگارا! سينه من بگشاى و كار مرا آسان گردان و گره از زبان من باز كن (طه/۲۵-۲۷).
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>