صفحه 157
هم رسانده‌ايم تا ايمان اسمش باشد، يا با قدم سير و اينها هم حركت كرده‌ايم تا عرفان و معرفت اسمش باشد، تا آخر آنجاهايى كه بشر مى‌تواند [برسد].
و اينها قضيه ادراك ما از واقعيات است، و گر نه واقعيات همان جور است كه هست. اصلًا به حسب واقع، غير حق تعالى چيزى نيست، هر چه هست، اوست. جلوه هم جلوه اوست. نمى‌توانيم يك مثال منطبق پيدا بكنيم، «ظلّ» و «ذى ظلّ» ناقص است. شايد نزديكتر از همه مثالها، موج دريا باشد، موج نسبت به دريا. موج از دريا خارج نيست. موجِ درياست؛ نه دريا، موج دريا. اين موجهايى كه حاصل مى‌شود، درياست كه متموّج مى‌شود؛ اما وقتى ما به حسب ادراكمان تصور بكنيم كأنَّه به نظر ما مى‌آيد كه دريا و موج [دو چيزند، در حالى كه‌] موج يك معناى عارضى است براى آن. واقع مطلب [اين است كه‌] غير دريا چيزى نيست، موج دريا همان درياست، عالم يك موجى است. البته مثال باز هم همان طور است كه قائل گفته است كه: «خاك بر فرق من و تمثيل من»، مثال ندارد.
ما به حسب ادراكاتمان كه مى‌خواهيم در اين مسائل وارد بشويم يك مرتبه تصورات كلى اين مسائل است: اسم ذات، اسم صفات، اسم افعال، مقام كذا، كه همان مفاهيم است، يك ادراك مفهومى است. مرتبه ديگر اين است كه ما اين مفاهيمى [را] كه ادراك مى‌كنيم، با قدم برهان ثابت بكنيم كه واقعيت اين طور است. همين معنايى كه گفته شد كه همه ذات است و جلوه او، چيز ديگر نيست، همين معنا را وقتى كه بخواهند برهان بر آن اقامه كنند، گفته مى‌شود كه صرف الوجود، (۱) وجود مطلق، وجودى‌

(۱)- صرف الوجود، مفهوم وجود است با قطع نظر از اينكه بر ماهيتى عارض شود، در مقابل وجود خاص و وجود مقيد؛ و به عبارت ديگر، صِرف از هر چيزى، خود آن چيز است بدون هر گونه صفت و قيدى كه به آن خصوصيت و ويژگى بدهد.
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>