صفحه 158
كه هيچ [قيدى ندارد.] نه اينكه وجودِ كذا، صرف وجود، وجود مطلق، «تو وجود مطلق و هستى ما»، (۱) برهان كه مى‌خواهند اقامه كنند، مى‌گويند: وجود اگر چنانچه يك حدى داشته باشد، يك نقصى داشته باشد، اين وجود مطلق نيست، وجود مطلق آن است كه هيچ تعينى ندارد، هيچ نقصى در آن نيست؛ وقتى كه بنا شد كه نقصى، تعينى در آن نباشد، همان وجود مطلق، تمام وجود است، «تمام» هم باز ناقص است؛ يعنى نمى‌شود فاقد يك حيثيتى باشد؛ تمام اوصاف به طور مطلق، نه به طور متعين، نه يك رحمانيّت متعين، نه يك رحيميّت متعين، نه يك الوهيّت متعين، [در او هست.]
وقتى او نور مطلق شد، وجود بلاتعين شد، بايد جامع همه كمالات باشد؛ براى اينكه [با] فقد هر كمالى، تعين مى‌آيد. اگر چنانچه در مقام ذات ربوبيّت يك نقطه نقص باشد، يك نقطه وجود نباشد، اين از اطلاق بيرون مى‌آيد، ناقص مى‌شود؛ ناقص شد، ممكن است، نمى‌شود واجب باشد؛ واجب، كمال مطلق است، جمال مطلق است. از اين جهت، وقتى اللَّه را به حساب بياوريم با اين قدم ناقص برهانى، اللَّه اسم از براى همان ذات مطلق است كه همه جلوه‌ها را دارد. جامع همه اسما و صفات است، جامع همه كمالات است، كمال مطلق است، كمال بى‌تعين است. كمال مطلق و كمال بى‌تعين نمى‌شود فاقد يك چيزى باشد، فاقد يك چيزى نمى‌تواند باشد؛ اگر فاقد باشد، كمال مطلق نيست، اگر فاقد باشد، ممكن‌

(۱)- اشاره به اين بيت از مولوى است:
«ما عدمهاييم هستيها نما تو وجود مطلق و هستى ما»
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>