- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
صفحه 177
از واقع تعبير كنند، هر چه نزديكتر بوده به واقعيت، آن نزديكتر را اختيار كردهاند. چنانچه در كتاب و سنت هم آنكه نزديكتر است، اختيار شده است. فهم اين مسأله بسيار مشكل است كه خالق و مخلوق مكانتش چيست، كيفيت چطورى است؟ كيفيت خلق و مخلوق مثل كيفيت آتش است و اثرش؟ مثل كيفيت نفس است و اين چشم و گوش و قوا؟ كه شايد از اكثر اين [مثالها] نزديكتر باشد؛ ولى باز اين هم نيست. احاطه است، يك احاطه قيومى كه ديگر [از] ضيق خناق بايد اين را گفت؛ احاطه قيومى بر همه موجودات به حيثى كه هيچ جاىِ از موجودات نيست الّا اينكه او هست.
لَوْ دُلّيتُمْ بِحَبْلٍ إلَى الأرضينَ السُّفْلى لَهَبطْتُمْ عَلَى اللَّهِ. (۱) اينكه اينها آمدهاند اين تعبير را كردهاند، نه اين است كه مىخواهند بگويند مراد از «فلان چيز حق» اين است كه مثلًا يك آدم ممكنى كه عصا و عمامه دارد، اين حق تعالى است؛ هيچ عاقلى اين را نمىگويد؛ اما آنكه بتوانيم ما يك تعبيرى بكنيم كه نزديك باشد لا اقل به آن مسأله، به آن نسبت بين حق تعالى و مخلوق، ربط بين حق تعالى و مخلوق مشكل است، بخواهد نزديكِ به ذهن بشود. تا اينجا مىرسد كه يك وقت مىبينيد از باب اينكه اين آدم ديگر توجهش به اين مسائل نيست، مىگويد كه اين هم حق است، همه چيز، اوست. فلهذا مىبينيد در تعبير فلاسفه اسلام هم هست: صِرْفُ الْوُجُودِ كُلُّ الْأشْياءِ وَ لَيْسَ بِشيء مِنْها؛ «كُلُّ الْأشْياءِ» و «لَيْسَ بِشيء مِنْها» خود تناقض است. مىخواهد اين را بگويد كه هيچ نقصى در او نيست، صرف الوجود در او هيچ نقصى نيست، هر چه سنخِ كمال است، او واجد
لَوْ دُلّيتُمْ بِحَبْلٍ إلَى الأرضينَ السُّفْلى لَهَبطْتُمْ عَلَى اللَّهِ. (۱) اينكه اينها آمدهاند اين تعبير را كردهاند، نه اين است كه مىخواهند بگويند مراد از «فلان چيز حق» اين است كه مثلًا يك آدم ممكنى كه عصا و عمامه دارد، اين حق تعالى است؛ هيچ عاقلى اين را نمىگويد؛ اما آنكه بتوانيم ما يك تعبيرى بكنيم كه نزديك باشد لا اقل به آن مسأله، به آن نسبت بين حق تعالى و مخلوق، ربط بين حق تعالى و مخلوق مشكل است، بخواهد نزديكِ به ذهن بشود. تا اينجا مىرسد كه يك وقت مىبينيد از باب اينكه اين آدم ديگر توجهش به اين مسائل نيست، مىگويد كه اين هم حق است، همه چيز، اوست. فلهذا مىبينيد در تعبير فلاسفه اسلام هم هست: صِرْفُ الْوُجُودِ كُلُّ الْأشْياءِ وَ لَيْسَ بِشيء مِنْها؛ «كُلُّ الْأشْياءِ» و «لَيْسَ بِشيء مِنْها» خود تناقض است. مىخواهد اين را بگويد كه هيچ نقصى در او نيست، صرف الوجود در او هيچ نقصى نيست، هر چه سنخِ كمال است، او واجد
(۱)- ص ۵۲، پاورقى ۱.