صفحه 178
است و همه موجودات ناقصند، پس «لَيْسَ بِشي‌ء مِنْها». بخواهد يك موجود ديگرى باشد، ناقص مى‌شود. يك موجود تامّى است كه هيچ نقصان در او نيست. وقتى هيچ نقصان در او نبود، نمى‌شود واجد يك كمالى نباشد. هر كمالى در هر موجودى هست از اوست، رشح او، جلوه او [ست‌]، وقتى جلوه او باشد، ذات به طور بساطت، تمام كمال است؛ ذات كل الكمال است.
«كُلُّ الْأشْياءِ»، يعنى كل الكمال؛ و «لَيْسَ بِشي‌ء مِنْها»، يعنى هيچ نقصى در كار نيست. نه اينكه مى‌گويد «صِرْفُ الْوُجُودِ كُلُّ الْأشْياءِ»، يعنى «صِرْفُ الْوُجُود» شماييد؛ و لهذا مى‌گويد: «وَ لَيْسَ بِشي‌ء مِنْها» مى‌خواهد بگويد:
كه او تمامِ كمال است و هيچ موجودى تمامِ كمال نيست. او چون تمام كمال است، هر كمالى را او دارد، اين طور تعبير مى‌كند.
يكى از اشكالاتى كه يك كسى كه اطلاع از مسائل ندارد [مطرح مى‌كند]، اين است كه اهل عرفان مى‌گويند كه «چون كه بى‌رنگى اسير رنگ شد ...». (۱) با اينكه آن شعر در اصل مربوط به اين باب نيست، آنها اصلًا توجه هم نكرده‌اند كه آن شعر مربوط به اين باب نيست، مربوط به حقيقت نيست. مربوط به جنگى است كه بين دو تا انسان واقع مى‌شود؛ و مقصود او را چون متوجه نشده‌اند، از اين جهت گفته‌اند كه اين كفر است با اينكه اصلًا ربطى به آن مسأله ندارد؛ مسأله ديگرى است كه اين همه جنگها كه در عالم واقع مى‌شود، سر چيست و اساساً چرا جنگ واقع مى‌شود. اين رنگى كه اينجا مى‌گويد، تعلقى است كه بعضى شعرا [ى‌]

(۱)- اشاره به اين بيت از مولوى است:
«چون كه بى‏رنگى اسير رنگ شد موسى‏اى با موسى‏اى در جنگ شد»
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>