صفحه 179
ديگر هم در تعبيراتشان دارند: «از آنچه رنگ تعلق پذيرد آزاد است»؛ (۱) و بى‌رنگى آن است كه تعلق نداشته باشد به يك چيزى از طبيعت. وقتى تعلق نداشته باشد به طبيعت، اين نزاع واقع نمى‌شود. تمام نزاعهايى كه واقع مى‌شود، مال اين است كه انسان تعلق دارد به طبيعت، و طبيعت [را] هم به واسطه علقه‌اى كه دارد براى خودش مى‌خواهد. آن [ديگرى‌] هم تعلق دارد به طبيعت و آن را براى خودش [مى‌خواهد]. در هر شأنى از شئون، نزاع واقع مى‌شود.
اين آدم مى‌خواهد بگويد كه در فطرت اصليه كه رنگ تعلقى نيست، نزاع [هم‌] نيست. اگر همان طورى كه حضرت موسى بى‌تعلق بود، فرعون هم بى‌تعلق بود، دعوا نمى‌شد. اگر در همه عالم، انبيا جمع بودند، هيچ وقت دعوا نمى‌شد؛ و اين دعوا سر تعلقات است. همه دعواهايى كه در عالم واقع مى‌شود، سر اين تعلقات است. «بى‌رنگى اسير رنگ شد»، يعنى اينكه فطرتى كه رنگ نداشت، تعلق نداشت، وقتى اسير تعلق شد، اينها دعوايشان مى‌شود. اگر اين رنگ برداشته بشود، موسى و فرعون هم آشتى مى‌كنند. اين باب، آن باب نيست؛ در عين حال آن كسى كه اين ايراد را مى‌گيرد، متوجه نشده است كه اين، راجع به دو تا موجودى است كه با هم دعوا دارند، نه راجع به اصل مسأله.
شما ملاحظه كنيد، تعبيراتى كه در ادعيه ائمه- عليهم السلام- واقع شده، با اين تعبيراتى كه در لسان عرفا واقع شده، و مبدأ اين شده است كه بعضى چون توجه به مقصد نداشته‌اند، تا حد تكفير هم رفته‌اند، چه مغايرتى دارند. در مناجات شعبانيه، كه به حسب روايت، مناجات همه‌

(۱)- اشاره به اين بيت از حافظ است:
«غلام همت آنم كه زير چرخ كبود از آنچه رنگ تعلق پذيرد آزاد است»
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>