- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
مسئولیت شخص نیست. اگر مسئولیت شخص بود چیزی نبود. اگر مسئولیت آقا بود چیزی نبود. فرض کنید که آقای لاهوتی (1) هم متهم بشوند، یا من متهم بشوم، و یا آقای ابوشریف (2) متهم بشوند، این چیزی نیست. مسئله اتهام مکتب است. مکتب ما را اینها متهم میخواهند بکنند؛ به اشخاص کار ندارند. آنها آن چیزی را که برخلاف مقصدشان بوده است و آن چیزی که خودشان را برای آن شکست خورده یافتند، آن عبارت از مکتب ما بود. مکتب ما اینها را شکست داد. مکتب ما یک مکتبی بود که این جوانها را عرضه داشت؛ همین جوانها میگویند که شهادت را برای ما بخواهید. این مکتب بود، فرد نمیشود که، افراد نمیشود که، مردن را بخواهند برای یک اموری که مربوط به زندگی است! این اصلاً معقول نیست یک همچو چیزی که شما بگویید که من کشته بشوم برای اینکه مثلاً فلان چیز، فلان کالا، ارزان بشود یا گران بشود. این پیش اشخاص مطرح نیست. آنی که مطرح است عقاید مردم است. این، عقیده است که انسان را میکشد به این طرف و آن طرف. آن عقیده بود که حضرت سیدالشهداء را با چند نفر، با چند عدد معدود، کشاند در مقابل یک امپراتور خبیثی که همه عُدّه و عِدِّه (3) را داشت، لکن نه آدم بود، نه ایمان داشت. اینکه سیدالشهداء را کشاند به آنجا مکتب بود که کشاند به آنجا؛ اتحاد و عقیده بود که کشاند به آنجا. و همه چیزش را داد در مقابل عقیده، در مقابل ایمان؛ و کشته شد و شکست داد؛ طرف را شکست داد. اگر خدای نخواسته در این نهضتی که شما کردید یکوقت کاری ما و شما انجام بدهیم، روحانیون و پاسداران هر دو طایفه پاسدار هستند؛ پاسدار اسلام. همه ملت، پاسدار اسلام باید باشند: کُلُّکُم رَاعٍ (4). همه باید مراعات کنید، همهتان «راعی» هستید، همه مردم، و همه هم مسئول هستند؛ یعنی همه باید همان طوری که یک شبانی یک گلهای را میبرد و رَعْی (5) میکند و میچراند و