- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
این اعمال نفوذها، همه اینها دست به دست هم داده است و حالا یک مسائل بغرنج ناراحت کنندهای به وجود آورده، اینها با تدریج باید درست بشود. ما غفلت از آن نداریم؛ داریم هم فعالیت میکنیم دربارهاش؛ لکن مسائلی است که با یک روز و دو روز نمیشود. یک چیزی که همهاش خراب است نمیشود فوراً همهاش آباد شود. این را بتدریج، باید پله پله رفت، پله پله که رفت درست بکنیم. الآن در هر یک از این دستگاهها که بروید یک دسته مفسد است. از بقیه آن رژیم یک دسته هستند که خودشان را وارد کردهاند و فرصت طلبانی که خودشان را وارد کردهاند و یک دسته منحرفینی که میخواهند به انحراف بکشند. یک دستهای که با صورت حق به جانب اسلامی، برخلاف مسیر اسلام هستند.
هراس گروهکها از اسلام و روحانیت
همچو دستجات مختلفی با صورتهای مختلف و مرام واحد، و آن اینکه نه اسلام را میخواهند و نه روحانیت را. این مشترک بین همهشان است. همه این دستههای فاسد، اینها از این دو چیز میترسند؛ یکی از اسلام میترسند؛ برای اینکه اگر اسلام در یک مملکتی بیاید جای اینها دیگر نیست. و اینها جا میخواهند؛ با اینکه اگر گرایش به اسلام بکنند جا دارند، لکن توهّم این را میکنند که اگر اسلام ... البته یک چیزهایی که آنها میخواهند اسلام نمیتواند به آنها بدهد. آنها یک آزادی بیبندوبار میخواهند. آنها میخواهند آزاد باشند که شراب بخورند، قمار بکنند و در فحشا وارد بشوند و اینها. اینها یک چیزهایی است که اسلام به آنها نمیدهد و اینها میترسند. یک قشر دیگری هم که اینها از آن میترسند عبارت از روحانیین است. از آنها ضربه دیدهاند، و اینها هم میترسند از آنها. رضاخان هم از آنها میترسید، پسرش هم میترسید؛ و همیشه هم در صدد بودند که آنها را فاسد بکنند، یا در داخل خودشان یک کاری بکنند که فساد پیدا بشود، و ضربه بزنند و چه بکنند.
حالا تکلیف من و شما چیست؟ اولش شاید خودمان. آقا! الآن تمام چشمها دوخته
هراس گروهکها از اسلام و روحانیت
همچو دستجات مختلفی با صورتهای مختلف و مرام واحد، و آن اینکه نه اسلام را میخواهند و نه روحانیت را. این مشترک بین همهشان است. همه این دستههای فاسد، اینها از این دو چیز میترسند؛ یکی از اسلام میترسند؛ برای اینکه اگر اسلام در یک مملکتی بیاید جای اینها دیگر نیست. و اینها جا میخواهند؛ با اینکه اگر گرایش به اسلام بکنند جا دارند، لکن توهّم این را میکنند که اگر اسلام ... البته یک چیزهایی که آنها میخواهند اسلام نمیتواند به آنها بدهد. آنها یک آزادی بیبندوبار میخواهند. آنها میخواهند آزاد باشند که شراب بخورند، قمار بکنند و در فحشا وارد بشوند و اینها. اینها یک چیزهایی است که اسلام به آنها نمیدهد و اینها میترسند. یک قشر دیگری هم که اینها از آن میترسند عبارت از روحانیین است. از آنها ضربه دیدهاند، و اینها هم میترسند از آنها. رضاخان هم از آنها میترسید، پسرش هم میترسید؛ و همیشه هم در صدد بودند که آنها را فاسد بکنند، یا در داخل خودشان یک کاری بکنند که فساد پیدا بشود، و ضربه بزنند و چه بکنند.
حالا تکلیف من و شما چیست؟ اولش شاید خودمان. آقا! الآن تمام چشمها دوخته