- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
ان شاء الله صحیح باشد این منتها - دیروز که آقای یزدی (1) اینجا بودند و گفتند که یک همچو کاری شده است، و ما هم شرایطی کردیم، لکن بردند او را به اسم اینکه در مریضخانه باید بخوابد، و دیگر هم قابل علاج نیست. من به ایشان گفتم خوب، پس پولهای ما چه میشود؟ خوب، این بمیرد، پولهای ما چه میشود؟ ایشان گفتند که باید در محاکم اینجا پروندهها جمع بشوند، و در محاکم اینجا محکمه تشکیل بشود و تعیین بشود؛ این پروندههایشان رسیدگی بشود. آن پروندهها را در خارج ببریم، دادگستریهای آنجا رسیدگی میکنند. و آن وقت ممکن است که ما به دست بیاوریم.
و بنابراین است که پروندهها را اشخاصی که اطلاع بر آن دارند، هرکس اطلاع دارد، هر بنگاهی که اطلاع دارد، وزارتخانهها که اطلاع دارند، اینها را جمع بکنند و دادگاه جمع آوری بکنند؛ و بعد هم به توسط وکلایی که در آنجا قرار میدهند این رسیدگی بشود که نرود از بین. مرحوم مدرس - خدا رحمتش کند - یک وقتی که رضاخان رفته بود در یک جایی، در یک سفری و برگشته بود، ایشان گفته بود که من به شما دعا کردم! تعجب کرده بود که خوب، ایشان دشمن سرسخت من است، چه طور به من دعا کرده؟ گفته بود: نکتهاش این است که اگر تو در این سفر از بین میرفتی، پولهای ما از بین میرفت! ما برای حفظ پولهایمان به تو دعا کردیم. حالا ما دعا نمیکنیم به این! اما ان شاء الله امیدواریم که نتوانند. این پولها را و این ثروتی را که اینها بردند یک چیز کوچکی نیست. دیشب این آقا میگفت که پولی که مال خود این شخص است پول یک سال نفت است، پول یک سال نفت! الآن در بعضی از این بانکهای خارجی، پول شخصی این است که خودش شخصاً گذاشته است که میلیاردها دلار است. در هر صورت، اینها خراب کردند اینجا [را] و خوردند و بردند. و نه خود او تنها؛ اقشار دیگری که اطراف او بودند. و این ریشههای دیگری هم که ماندند و به اسم چپی و فدایی خلق، اینها از همانهایند.
و بنابراین است که پروندهها را اشخاصی که اطلاع بر آن دارند، هرکس اطلاع دارد، هر بنگاهی که اطلاع دارد، وزارتخانهها که اطلاع دارند، اینها را جمع بکنند و دادگاه جمع آوری بکنند؛ و بعد هم به توسط وکلایی که در آنجا قرار میدهند این رسیدگی بشود که نرود از بین. مرحوم مدرس - خدا رحمتش کند - یک وقتی که رضاخان رفته بود در یک جایی، در یک سفری و برگشته بود، ایشان گفته بود که من به شما دعا کردم! تعجب کرده بود که خوب، ایشان دشمن سرسخت من است، چه طور به من دعا کرده؟ گفته بود: نکتهاش این است که اگر تو در این سفر از بین میرفتی، پولهای ما از بین میرفت! ما برای حفظ پولهایمان به تو دعا کردیم. حالا ما دعا نمیکنیم به این! اما ان شاء الله امیدواریم که نتوانند. این پولها را و این ثروتی را که اینها بردند یک چیز کوچکی نیست. دیشب این آقا میگفت که پولی که مال خود این شخص است پول یک سال نفت است، پول یک سال نفت! الآن در بعضی از این بانکهای خارجی، پول شخصی این است که خودش شخصاً گذاشته است که میلیاردها دلار است. در هر صورت، اینها خراب کردند اینجا [را] و خوردند و بردند. و نه خود او تنها؛ اقشار دیگری که اطراف او بودند. و این ریشههای دیگری هم که ماندند و به اسم چپی و فدایی خلق، اینها از همانهایند.