- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
دانشگاهها دنبال این بودند که آنهایی که میخواهند بچهها را تربیت کنند اشخاصی باشند که تربیتی که میکنند تربیت نباشد؛ عقب راندن باشد. و از حیث اخلاق هم تربیت اخلاقی نباشد به آن معنایی که ما میگوییم؛ تربیت اسلامی در کار نباشد؛ بلکه یک تبلیغاتی باشد که این جوانهای ما را تباه کند. برنامه آنکه از روی هم رفته مسائل که حالا آدم بخواهد بگوید محتاج به یک کتابی است.
برنامه این بود که این دو قشری که ممکن بود که برای یک مملکت مفید باشد و ممکن بود که دیگر قشرها هم دنبال این باشند، این دو قشر را نگذارند که به کار خودشان به طوری که شایسته است انجام وظیفه کنند. در طرف روحانیت، از باب اینکه اختیار معلّم و متعلّم به آن وضع دست آنها نبود، اینجا به یک جور دیگر رفتار کردند؛ به خلع لباس و به فشار و به بردن سربازخانهها و امثال ذلک که شکست بدهند حوزهها را. و در قشر فرهنگ، که اختیارات را دستشان گرفته بودند، میخواستند که باز این فرهنگ را یک فرهنگ دلخواه خودشان، بلکه دلخواه آنهائی که میخواهند استفاده از ما بکنند، قرار بدهند. و این دو تا قوّهای که به منزله قوّه مُفکّره جامعه است از آنها بگیرند و تباه کنند؛ و کسی پیدا نشود که اگر همه چیز ما را بردند، یک صحبتی بکند یا یک چیزی بنویسد. روی هم رفته اگر ملاحظه کنید، از همه کارهایی که در آن زمان انجام میگرفت، در زمان این پدر و پسر - در زمان پسر شاید بیشتر - در یک معنا مشترک بود و آن اینکه جوانها را بکشند به غیر آنطوری که باید تربیت بشوند.
سیاست رژیم طاغوت درباره جوانان
اینطور نیست که ما همچو ساده تصور بکنیم که بدون نقشه، قضیه اینطور بشود که اینقدر مشروبخانه در سرتاسر ایران باز باشد؛ و اینقدر مراکز فساد در همه جا و خصوصاً تهران که به وضع وحشتناکی مراکز فساد، هر جوری که جوان میپذیرد برای آن فراهم کنند و دامن بزنند. نمیتوانیم ما باورمان بیاید که این مجلهها و این مطبوعات، این مجلههایی که هم جوان وقتی چشمش بیفتد به آن و هم وقتی بخواند - جوان است و به تباهی کشیده
برنامه این بود که این دو قشری که ممکن بود که برای یک مملکت مفید باشد و ممکن بود که دیگر قشرها هم دنبال این باشند، این دو قشر را نگذارند که به کار خودشان به طوری که شایسته است انجام وظیفه کنند. در طرف روحانیت، از باب اینکه اختیار معلّم و متعلّم به آن وضع دست آنها نبود، اینجا به یک جور دیگر رفتار کردند؛ به خلع لباس و به فشار و به بردن سربازخانهها و امثال ذلک که شکست بدهند حوزهها را. و در قشر فرهنگ، که اختیارات را دستشان گرفته بودند، میخواستند که باز این فرهنگ را یک فرهنگ دلخواه خودشان، بلکه دلخواه آنهائی که میخواهند استفاده از ما بکنند، قرار بدهند. و این دو تا قوّهای که به منزله قوّه مُفکّره جامعه است از آنها بگیرند و تباه کنند؛ و کسی پیدا نشود که اگر همه چیز ما را بردند، یک صحبتی بکند یا یک چیزی بنویسد. روی هم رفته اگر ملاحظه کنید، از همه کارهایی که در آن زمان انجام میگرفت، در زمان این پدر و پسر - در زمان پسر شاید بیشتر - در یک معنا مشترک بود و آن اینکه جوانها را بکشند به غیر آنطوری که باید تربیت بشوند.
سیاست رژیم طاغوت درباره جوانان
اینطور نیست که ما همچو ساده تصور بکنیم که بدون نقشه، قضیه اینطور بشود که اینقدر مشروبخانه در سرتاسر ایران باز باشد؛ و اینقدر مراکز فساد در همه جا و خصوصاً تهران که به وضع وحشتناکی مراکز فساد، هر جوری که جوان میپذیرد برای آن فراهم کنند و دامن بزنند. نمیتوانیم ما باورمان بیاید که این مجلهها و این مطبوعات، این مجلههایی که هم جوان وقتی چشمش بیفتد به آن و هم وقتی بخواند - جوان است و به تباهی کشیده