- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
بخورند، دارند یک کارهایی میکنند که اگر چنانچه ان شاء الله این نهضت پیش ببرد و پیش میبرد - مطمئن باشید که شماها پیروز هستید. مُتکِل (1) به خدا چون هستید، خداوند با شماست.
من متأسفم که اگر این مملکت آنطوری که ما میخواهیم پیش ببرد، آن وقت اینها را دیگر به درد ما باید بگوییم نمیخورند، برای اینکه کسی که در بین انقلاب با انقلاب مخالفت میکند، کسی که در بین انقلاب شروع میکند چیزهایی را گفتن که در امریکا عمال صهیونیسم میگوید - اینها نیستند، من نمیگویم اینها عمال او هستند، نفهم هستند بعضیشان! همان حرفهایی که آنجا میزنند اینها میزنند - خوب، وقتی این انقلاب به آخر رسید، دیگر جای شما را نمیگذارند در این مملکت باشد. و ما میل داریم شما کار بکنید توی این مملکت، چرا خودتان را در بین ملت ضایع میکنید؟ چرا خودتان را از ملت جدا میکنید؟ چرا یک نهضتی که تا این اندازه جلو رفته است شما کاری میکنید که خدای نخواسته این توقف بکند، یا یک قدری دیرتر به مقصد برسد؟ به مقصد میرسد، لکن ممکن است که حرفهای شما دیرتر اینها را به مقصد برساند. چرا هر روز یک کاری میکنید که جوانهای غافل از شما متأثر بشوند و بروند در دانشگاه، و نمیدانم بروند در خیابانها و آن کارها را بکنند که خلاف مسیر ملت است؟ آخر فکری بکنید شما. بنشینید همهتان با هم جلسه کنید، فکر بکنید، هی ننشینید و بنویسید؛ و برخلاف مسیر ملت هم بنویسید.
من همین امروز یک روزنامه مُعوَجی (2) که پیش من آمد دیدم، سرتاسر دیشب یک قدرش را نگاه کردم، البته حالش را هم نداشتم بخوانم. سرتاسر یک روزنامهای، با اینکه خودش را مثلاً میگوید که ما با خلق کذا هستیم، سرتاسرش همهاش چیزهایی است که برخلاف مسیر ملت است. آخر چرا باید اینطور باشد؟ چرا شمایی که مدعی هستید که ما با ملت موافقیم، مدعی هستید که ما خدمت برای ملت میکنیم، چرا باید روزنامه شما
من متأسفم که اگر این مملکت آنطوری که ما میخواهیم پیش ببرد، آن وقت اینها را دیگر به درد ما باید بگوییم نمیخورند، برای اینکه کسی که در بین انقلاب با انقلاب مخالفت میکند، کسی که در بین انقلاب شروع میکند چیزهایی را گفتن که در امریکا عمال صهیونیسم میگوید - اینها نیستند، من نمیگویم اینها عمال او هستند، نفهم هستند بعضیشان! همان حرفهایی که آنجا میزنند اینها میزنند - خوب، وقتی این انقلاب به آخر رسید، دیگر جای شما را نمیگذارند در این مملکت باشد. و ما میل داریم شما کار بکنید توی این مملکت، چرا خودتان را در بین ملت ضایع میکنید؟ چرا خودتان را از ملت جدا میکنید؟ چرا یک نهضتی که تا این اندازه جلو رفته است شما کاری میکنید که خدای نخواسته این توقف بکند، یا یک قدری دیرتر به مقصد برسد؟ به مقصد میرسد، لکن ممکن است که حرفهای شما دیرتر اینها را به مقصد برساند. چرا هر روز یک کاری میکنید که جوانهای غافل از شما متأثر بشوند و بروند در دانشگاه، و نمیدانم بروند در خیابانها و آن کارها را بکنند که خلاف مسیر ملت است؟ آخر فکری بکنید شما. بنشینید همهتان با هم جلسه کنید، فکر بکنید، هی ننشینید و بنویسید؛ و برخلاف مسیر ملت هم بنویسید.
من همین امروز یک روزنامه مُعوَجی (2) که پیش من آمد دیدم، سرتاسر دیشب یک قدرش را نگاه کردم، البته حالش را هم نداشتم بخوانم. سرتاسر یک روزنامهای، با اینکه خودش را مثلاً میگوید که ما با خلق کذا هستیم، سرتاسرش همهاش چیزهایی است که برخلاف مسیر ملت است. آخر چرا باید اینطور باشد؟ چرا شمایی که مدعی هستید که ما با ملت موافقیم، مدعی هستید که ما خدمت برای ملت میکنیم، چرا باید روزنامه شما