- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
وقتی که بختیار هم رفت، دنبالش باز هی صحبت قانون اساسی بود؛ میخواستند حفظش کنند. من که در پاریس بودم، میآمدند آنجا پیغام میدادند، خودشان میآمدند که بگذارید که این شورای سلطنتی باقی باشد، و روی شورای سلطنتی یک کارهایی بکنید، و بعد ما کارهایی بکنیم و بعد چه؟ خوب، من میدانستم که اینها یا نمیفهمند مطلب را؛ یا مقصدشان این است که همان مسائل حفظ بشود. شورای سلطنتی را ما فرض کنید قبول کنیم، معنایش این است که سلطنت را قبول کردیم. والّا شورای سلطنتی با شاه است، هر وقتی بخواهد کنارش میگذارد. این معنایش این است که ما خود شاه را قبول داریم. میآمدند بعضی از همین روشنفکرها و بعضی از همین اشخاصی که حالا انقلابی شدند، همینها میآمدند میخواستند ما را اغفال کنند - یا خودشان هم نمیفهمیدند - که شما کاری بکنید که این شورای سلطنتی باقی باشد. در صورتی که آن که رئیس شورای سلطنتی (1) بود آمد پاریس، من گفتم تا استعفا نکردی من با تو ملاقات هم نمیکنم، استعفا هم کرد او. ولی مع ذلک از اینجا میآمدند هِی میگفتند آن هم که از بین رفت و ملت ما بحمدالله پیروز شد، بعد در هر قدم، مخالفت واقع میشد. در رفراندمش باز مخالفت میکردند. در مجلس خبرگانش، در انتخاباتش، باز مخالفت میکردند. حالا هم با مجلس خبرگان مخالفت میکنند. بعد هم با مجلس شورا مخالفت خواهند کرد. بعد هم با رئیس جمهوری مخالفت خواهند کرد. این مخالفتها همین طور سلسله مراتب محفوظ است! برای اینکه با اساس مخالفاند. چون با اساس مخالفاند، اینها فروع آن اساس است، با آن مخالفت میکنند. لکن باید بدانند که این دست و پا زدنها دیگر فایده ندارد. ما هیچ وقت از این دست و پا زدنهای شما نمیترسیم. ما میدانیم که دیگر کاری از شما نمی آید. یک نویسندگی از شما برمیآید و یک گفتن از شما برمیآید. خوب، هر چه میخواهید بنویسید و هر چه میخواهید بگویید! لکن شما بیدار بشوید. شما بفهمید که باید در مسیر این راه بروید.