- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
عدم مخالفت روحانیت با ترقیات و تمدن
ما مخالف با ترقیات نیستیم. یکی از تبلیغاتی که بعد از زمان همین محمدرضا، از آن اوایل که وقتی دید در قم یک شورشی شد، یک جنبشی شد، این در صحبتهایش کرد که این آخوندها با همه مظاهر تمدّن بَدَند. اینها میگویند ما الاغ سواری میخواهیم! در یکی از نطقهایش بود که من در دنبال او این صحبت را کردم که تو این حرف را که داری میزنی همین وقتی است که بعض مراجع ما با طیّاره رفتند به مشهد (1) چطور تو میگویی ما الاغ سواری میخواهیم؟ ترویج میکردند؛ یعنی تبلیغ میکردند، برای اینکه این فعالیتی که ممکن است این طایفه داشته باشند فلج کنند؛ و آن فعالیتی که ممکن است جوانها داشته باشند فلج بکنند؛ و آن فعالیتی که ممکن است معلِّمین و دانش آموزها داشته باشند فلج کنند. حالا که ما در یک همچو مقطع از زمان واقع شدیم که آنها - بحمدالله - رفتند، دیگر تمام شد کارشان، جهنم ان شاء الله رفتند، حالا که نوبت به شما رسیده است و شما سرپرستی میخواهید بکنید از فرهنگ، باید حالا توجهتان در این باشد که آنی که آنها به ماها میخواهند تحویل بدهند تحویل نگیرید، خودتان کار انجام بدهید. نمیگویم من تمدن آنها را تحویل نگیرید؛ آنی که آنها میخواهند به ما بدهند تمدن نیست، آن آنی است که تباه میکند ما را. آن همان تمدنی است که «دروازه تمدن» به ما داد! آن همان است، چه بود؟ هر جایش بروید خراب است.
الآن بیچاره دولت چه بکند؟ این سد شکسته، پشت این سد همه چیز خراب است. خوب، نمیتوانند انجام بدهند. این باید با کمک همه قشرها انجام بگیرد. یعنی هرکس مشغول هر کاری هست آن کار را خوب انجام بدهد. من نمیگویم شما باید بروید مثلاً یک اداره مالیه را درست بکنید. نه، این درست نمیشود. شما باید در فرهنگ که هستید، فرهنگ را خوب انجام بدهید. هر شخص وظیفه خودش را در آن پستی که دارد خوب انجام بدهد. و دو چشمی هم مواظب این باشد که کلاهِ غربی سرش نرود، ما بازی خور
ما مخالف با ترقیات نیستیم. یکی از تبلیغاتی که بعد از زمان همین محمدرضا، از آن اوایل که وقتی دید در قم یک شورشی شد، یک جنبشی شد، این در صحبتهایش کرد که این آخوندها با همه مظاهر تمدّن بَدَند. اینها میگویند ما الاغ سواری میخواهیم! در یکی از نطقهایش بود که من در دنبال او این صحبت را کردم که تو این حرف را که داری میزنی همین وقتی است که بعض مراجع ما با طیّاره رفتند به مشهد (1) چطور تو میگویی ما الاغ سواری میخواهیم؟ ترویج میکردند؛ یعنی تبلیغ میکردند، برای اینکه این فعالیتی که ممکن است این طایفه داشته باشند فلج کنند؛ و آن فعالیتی که ممکن است جوانها داشته باشند فلج بکنند؛ و آن فعالیتی که ممکن است معلِّمین و دانش آموزها داشته باشند فلج کنند. حالا که ما در یک همچو مقطع از زمان واقع شدیم که آنها - بحمدالله - رفتند، دیگر تمام شد کارشان، جهنم ان شاء الله رفتند، حالا که نوبت به شما رسیده است و شما سرپرستی میخواهید بکنید از فرهنگ، باید حالا توجهتان در این باشد که آنی که آنها به ماها میخواهند تحویل بدهند تحویل نگیرید، خودتان کار انجام بدهید. نمیگویم من تمدن آنها را تحویل نگیرید؛ آنی که آنها میخواهند به ما بدهند تمدن نیست، آن آنی است که تباه میکند ما را. آن همان تمدنی است که «دروازه تمدن» به ما داد! آن همان است، چه بود؟ هر جایش بروید خراب است.
الآن بیچاره دولت چه بکند؟ این سد شکسته، پشت این سد همه چیز خراب است. خوب، نمیتوانند انجام بدهند. این باید با کمک همه قشرها انجام بگیرد. یعنی هرکس مشغول هر کاری هست آن کار را خوب انجام بدهد. من نمیگویم شما باید بروید مثلاً یک اداره مالیه را درست بکنید. نه، این درست نمیشود. شما باید در فرهنگ که هستید، فرهنگ را خوب انجام بدهید. هر شخص وظیفه خودش را در آن پستی که دارد خوب انجام بدهد. و دو چشمی هم مواظب این باشد که کلاهِ غربی سرش نرود، ما بازی خور