- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
هستیم.
دمکراسی واقعی در اسلام
یکی از این خبرنگارها آمد گفت که - همین چند روز پیش از این - در یک مصاحبهای گفت که شما چرا میگویید که «جمهوری اسلامی» و حتی دمکراتیکش را هم از پَهلُویَش برمیدارید؟ گفتم اولاً اینکه - آنکه به او گفتم - اولاً اینکه این «دمکراتیک» و «دمکراسی» تفسیرهای مختلف شده است. ارسطو یک جور تفسیر کرده است؛ الآن هم که ما هستیم، غربیهای سابق یک جور تفسیر میکردند؛ غربیهای لاحق یک جور و شوروی یک جور تفسیر میکند. ما وقتی یک قانون میخواهیم بنویسیم، باید صریح باشد و معلوم. یک لفظ مشترکی که هرکس یک جوری به یک طرف میکشدش ما نمی توانیم استعمالش کنیم. و ثانیاً این را دیگر به شما عرض میکنم که ما مثل مارگزیدهای که از ریسمان سفید و سیاه میترسد، هستیم. ما مارگزیده هستیم! ما از غرب بد دیده ایم؛ تباه کردند ما را اینها؛ حالا ما باز بیاییم همان لفظی که غربی دلش میخواهد تحمیل به ما بکند [بگوییم] ما میترسیم از این، ما خودمان لفظ داریم. چه داعی داریم به اینکه برویم [سراغ غرب] ثالثاً به او گفتم این را که ما ناراحت میشویم از اینکه خیال بشود که اسلام ندارد چیزی؛ تهی است از دمکراتیک به اصطلاح شما، از دمکراسی به اصطلاح شما. بهترش را دارد. ما وقتی اسلام را گفتیم، همه چیز توی آن هست. آنی که ما میخواهیم هست توی آن، آنی که ملت میخواهد هست توی آن. این قیدْ گذاشتن معنایش این است که این اسلام تهی است از این، ما میخواهیم یک چیزی دیگر هم پهلویش بگذاریم. و ما ناراحت میشویم از اینکه شما خیال کنید که ما نداریم چیزی و باید حتماً از خارج وارد بکنیم. آنی که از خارج وارد میکنند آنهایی است که برای ما مضر است. و آنهایی هم، بیچارههایی هم که مبتلای به این مرض هستند و قلمها را دستشان میگیرند و هِی مینویسند، هِی مینویسند، هِی مینویسند، اینها هم مریض شدهاند از بس که به آنها تزریق شده است!
دمکراسی واقعی در اسلام
یکی از این خبرنگارها آمد گفت که - همین چند روز پیش از این - در یک مصاحبهای گفت که شما چرا میگویید که «جمهوری اسلامی» و حتی دمکراتیکش را هم از پَهلُویَش برمیدارید؟ گفتم اولاً اینکه - آنکه به او گفتم - اولاً اینکه این «دمکراتیک» و «دمکراسی» تفسیرهای مختلف شده است. ارسطو یک جور تفسیر کرده است؛ الآن هم که ما هستیم، غربیهای سابق یک جور تفسیر میکردند؛ غربیهای لاحق یک جور و شوروی یک جور تفسیر میکند. ما وقتی یک قانون میخواهیم بنویسیم، باید صریح باشد و معلوم. یک لفظ مشترکی که هرکس یک جوری به یک طرف میکشدش ما نمی توانیم استعمالش کنیم. و ثانیاً این را دیگر به شما عرض میکنم که ما مثل مارگزیدهای که از ریسمان سفید و سیاه میترسد، هستیم. ما مارگزیده هستیم! ما از غرب بد دیده ایم؛ تباه کردند ما را اینها؛ حالا ما باز بیاییم همان لفظی که غربی دلش میخواهد تحمیل به ما بکند [بگوییم] ما میترسیم از این، ما خودمان لفظ داریم. چه داعی داریم به اینکه برویم [سراغ غرب] ثالثاً به او گفتم این را که ما ناراحت میشویم از اینکه خیال بشود که اسلام ندارد چیزی؛ تهی است از دمکراتیک به اصطلاح شما، از دمکراسی به اصطلاح شما. بهترش را دارد. ما وقتی اسلام را گفتیم، همه چیز توی آن هست. آنی که ما میخواهیم هست توی آن، آنی که ملت میخواهد هست توی آن. این قیدْ گذاشتن معنایش این است که این اسلام تهی است از این، ما میخواهیم یک چیزی دیگر هم پهلویش بگذاریم. و ما ناراحت میشویم از اینکه شما خیال کنید که ما نداریم چیزی و باید حتماً از خارج وارد بکنیم. آنی که از خارج وارد میکنند آنهایی است که برای ما مضر است. و آنهایی هم، بیچارههایی هم که مبتلای به این مرض هستند و قلمها را دستشان میگیرند و هِی مینویسند، هِی مینویسند، هِی مینویسند، اینها هم مریض شدهاند از بس که به آنها تزریق شده است!