- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
خودمان، خودمان را باید اداره کنیم.
هدف مُستشاران خارجی
نباید نظام ما را مستشارهای امریکایی بیایند درست بکنند. آنها که نمیخواهند درست بکنند؛ آنها میخواهند اصلاً خراب بکنند. مستشارها که میآیند نمیخواهند که ما را تعلیم بدهند؛ میخواهند نگذارند ما تعلیم بگیریم؛ میخواهند ما را متوقف کنند. دانشگاههای ما را نمیگذارند که درست آنطوری که باید اداره بشود، دانشگاه وابسته است. دانشگاه وابسته شد، باید تا آخر همین باشد که هی دستش دراز باشد] ... [. وابستگی فکری خود را بیرون بیاوریم. خودمان را از وابستگی فکری بیرون بیاوریم که فکرهایمان این نباشد که ما چیزی خودمان نداریم، هر چه هست آنجاست. این معنا، که با تبلیغات به ما تحمیل شده - تبلیغات دامنه داری که در چند قرن کردند و اخیراً زیاد شده است - که خودتان هیچ چیز نیستید، و هر چه هست آن شرق و غرب است. به جوانهای ما این را تحمیل کردند.
فرهنگ ما، فرهنگی است غنی
این جوانهای ما، این جوانهای گول خورده ما، خودشان را گم کردند. الآن خودشان، خودشان نیستند. مغز اینها شده یک مغز شرقی یا یک مغز غربی. بیش از این نمیتوانند ادراک کنند، نمیتوانند بفهمند، که ما هم خودمان کشوری هستیم؛ و ما هم خودمان باید استقلالی داشته باشیم؛ و ما خودمان هم فرهنگی باید داشته باشیم؛ و فرهنگ ما فرهنگ غنی است، نمیتوانند اینها ادراک کنند. و این برای این است که این قدر از بچه این قدری که توی جامعه آمده است، در ظرف این 50 سال پنجاه و چند سالی که ما شاهدش بودیم، این بچه کوچک تا آن آخر، تمام تعلیم و تربیتش، تعلیم و تربیت فرهنگ خارجی بوده. فرهنگ از خودمان نبوده، تعلیم و تربیت این بوده، وابستگی بوده. مغزهای این بچههای ما را از کوچکی وابسته تربیت کردهاند، تا رسیدهاند به جوانها که حالا میبینید که همین جوانها نمیتوانند تفکر کنند که ما خودمان آدمیم. میگویند حتماً باید یا وابسته به مثلا
هدف مُستشاران خارجی
نباید نظام ما را مستشارهای امریکایی بیایند درست بکنند. آنها که نمیخواهند درست بکنند؛ آنها میخواهند اصلاً خراب بکنند. مستشارها که میآیند نمیخواهند که ما را تعلیم بدهند؛ میخواهند نگذارند ما تعلیم بگیریم؛ میخواهند ما را متوقف کنند. دانشگاههای ما را نمیگذارند که درست آنطوری که باید اداره بشود، دانشگاه وابسته است. دانشگاه وابسته شد، باید تا آخر همین باشد که هی دستش دراز باشد] ... [. وابستگی فکری خود را بیرون بیاوریم. خودمان را از وابستگی فکری بیرون بیاوریم که فکرهایمان این نباشد که ما چیزی خودمان نداریم، هر چه هست آنجاست. این معنا، که با تبلیغات به ما تحمیل شده - تبلیغات دامنه داری که در چند قرن کردند و اخیراً زیاد شده است - که خودتان هیچ چیز نیستید، و هر چه هست آن شرق و غرب است. به جوانهای ما این را تحمیل کردند.
فرهنگ ما، فرهنگی است غنی
این جوانهای ما، این جوانهای گول خورده ما، خودشان را گم کردند. الآن خودشان، خودشان نیستند. مغز اینها شده یک مغز شرقی یا یک مغز غربی. بیش از این نمیتوانند ادراک کنند، نمیتوانند بفهمند، که ما هم خودمان کشوری هستیم؛ و ما هم خودمان باید استقلالی داشته باشیم؛ و ما خودمان هم فرهنگی باید داشته باشیم؛ و فرهنگ ما فرهنگ غنی است، نمیتوانند اینها ادراک کنند. و این برای این است که این قدر از بچه این قدری که توی جامعه آمده است، در ظرف این 50 سال پنجاه و چند سالی که ما شاهدش بودیم، این بچه کوچک تا آن آخر، تمام تعلیم و تربیتش، تعلیم و تربیت فرهنگ خارجی بوده. فرهنگ از خودمان نبوده، تعلیم و تربیت این بوده، وابستگی بوده. مغزهای این بچههای ما را از کوچکی وابسته تربیت کردهاند، تا رسیدهاند به جوانها که حالا میبینید که همین جوانها نمیتوانند تفکر کنند که ما خودمان آدمیم. میگویند حتماً باید یا وابسته به مثلا