- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
همه کارهایی را که باید بکنیم، حالا هم باز باید در مواقعی که لازم است برای اینکه نهضت را ما به پیش ببریم آن مسائل باز هر وقت لازم شد بکنیم.
مقصد، حاکمیت اسلام بر کشور
نگذارید این انقلابی که حاصل شده و این نهضتی که حاصل شده و این چیزی که ما را پیروز کرده، نگذاریم سست بشود. این توجه به مقصد، که عبارت از این است که اسلام باید در این مملکت حکمفرما باشد، این باید در ذهن ما تا آخر باشد. تا آخر. همان طوری که تا آخر ما ان شاء الله مُسْلِم هستیم، تا آخر هم طرز ما و طرح ما این باشد که باید این مملکت مملکت اسلامی باشد؛ این وزارتخانهها باید اسلامی باشند؛ این ادارات باید اسلامی باشند؛ این بازار باید اسلامی باشد؛ این کشاورزی و نمیدانم، کارگری و همه اینها باید اسلامی باشند. و اگر اسلامی باشند، از هیچ نباید بترسید. اگر مملکت شما، اگر کشور شما، یک کشور اسلامی شد هیچ خوفی به دلتان راه ندهید؛ برای اینکه اسلام غمخوار همه است. اسلام غمخوار بشر است؛ نه همان غمخوار شما. اسلام آمده است، روی غمخواریی که به بشر دارد، اینکه بشر را از این اعوجاجها و از این انحرافها و از این اموری که برای خود بشر تباهی میآورد نجات بدهد، برای نجات ملتها، همه ملتها. پیغمبر اسلام غصه میخورده برای مردم، برای کفّار که چرا مسلمان نمیشوند؛ چرا اینها هدایت نمیشوند. اسلام را از آن نترسید ..
و اگر اسلام تحقق پیدا بکند، همه آمال و آرزوی همه شماها در اینجا و در آنجا، نه فقط [آنچه که اینجا] هست، هم اینجا و هم آنجا، همه اینها تحقق پیدا میکند. اسلام همه ترقیات و همه صنعتها را قبول دارد؛ با تباهیها هم مخالف است. با آن چیزهایی که تباه میکند جوانهای ما را و ملت ما را، با آنها مخالف است اما با همه ترقیات، همه تمدنها، موافق است. اسلام وابستگی شما را و خودمان را به دیگران منکر است. میگوید نباید صنعت ما وابسته باشد؛ نباید زراعت ما وابسته باشد؛ ادارات ما وابسته باشد؛ نباید اقتصاد ما وابسته باشد؛ نباید فرهنگ ما وابسته به غیر باشد؛ نباید مستشارها بیایند ما را اداره کنند.
مقصد، حاکمیت اسلام بر کشور
نگذارید این انقلابی که حاصل شده و این نهضتی که حاصل شده و این چیزی که ما را پیروز کرده، نگذاریم سست بشود. این توجه به مقصد، که عبارت از این است که اسلام باید در این مملکت حکمفرما باشد، این باید در ذهن ما تا آخر باشد. تا آخر. همان طوری که تا آخر ما ان شاء الله مُسْلِم هستیم، تا آخر هم طرز ما و طرح ما این باشد که باید این مملکت مملکت اسلامی باشد؛ این وزارتخانهها باید اسلامی باشند؛ این ادارات باید اسلامی باشند؛ این بازار باید اسلامی باشد؛ این کشاورزی و نمیدانم، کارگری و همه اینها باید اسلامی باشند. و اگر اسلامی باشند، از هیچ نباید بترسید. اگر مملکت شما، اگر کشور شما، یک کشور اسلامی شد هیچ خوفی به دلتان راه ندهید؛ برای اینکه اسلام غمخوار همه است. اسلام غمخوار بشر است؛ نه همان غمخوار شما. اسلام آمده است، روی غمخواریی که به بشر دارد، اینکه بشر را از این اعوجاجها و از این انحرافها و از این اموری که برای خود بشر تباهی میآورد نجات بدهد، برای نجات ملتها، همه ملتها. پیغمبر اسلام غصه میخورده برای مردم، برای کفّار که چرا مسلمان نمیشوند؛ چرا اینها هدایت نمیشوند. اسلام را از آن نترسید ..
و اگر اسلام تحقق پیدا بکند، همه آمال و آرزوی همه شماها در اینجا و در آنجا، نه فقط [آنچه که اینجا] هست، هم اینجا و هم آنجا، همه اینها تحقق پیدا میکند. اسلام همه ترقیات و همه صنعتها را قبول دارد؛ با تباهیها هم مخالف است. با آن چیزهایی که تباه میکند جوانهای ما را و ملت ما را، با آنها مخالف است اما با همه ترقیات، همه تمدنها، موافق است. اسلام وابستگی شما را و خودمان را به دیگران منکر است. میگوید نباید صنعت ما وابسته باشد؛ نباید زراعت ما وابسته باشد؛ ادارات ما وابسته باشد؛ نباید اقتصاد ما وابسته باشد؛ نباید فرهنگ ما وابسته به غیر باشد؛ نباید مستشارها بیایند ما را اداره کنند.