- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
ان شاء الله خداوند همه شما را تأیید کند و موفق باشید. و این معانی که شما فرمودید، باز از ریشه همان است که عرض کردم. شما توقع این را نداشته باشید که یک مملکتی که همه چیزش را آشفته کردند و فرار کردند، همه چیزش را، اقتصادش را از بین بردند، این قدر قرض به عهده این ملت گذاشتند و فرار کردند. همه چیز ما را اینها به هم زدند و فرار کردند، توقع این را نداشته باشید که حالا انقلاب که شد فوراً همه چیز سر جایش بیاید. اینها وقت لازم دارد.
رشد سیاسی - فکری ملت
باید یک دولت مستقری با همت شماها، با همت ملت، یک انتخابات صحیحی بشود با همت ملت، ملت میشناسند افراد صالح را. لازم نیست که حالا یک چند سال هم ما درسشان بدهیم. نخیر، خودشان میفهمند. این ملت چیز میفهمد، میفهمد کی آدم صالح است کی آدم ناصالح. البته گاهی هم یک کسی خودش را جا میزند، اما این گاهی است. هر کسی در هر شهری که هست، طول این بیست، سی سالی که همراه با این مردم بوده میداند که اینها کدام یکیشان از ریشههای آنهاست. کدامشان نیستند. میفهمند کی بوده است که در آنجا خوش رقصی کرده و کی بوده است که نه، آنطور نبوده، مخالف بوده و نتوانسته صحبت کند، میشناسند. مردم آنهایی را باید انتخاب بکنند که میشناسند که به این ملت خدمتگزار است و دلش برای این طبقه ضعیف میسوزد.
ما نمیخواهیم یک مجلس اعیان درست کنیم. مجلس سنا را، مجلس اعیان به آن میگویند. ما میخواهیم اعیان را از بین ببریم، آدمشان کنیم آنها را. آن اعیانی که در مجلس سنا نشستند و آن قدر خیانت به مملکت ما کردند، آن مجلس را ما اصلاً بستیم درش را. مجلس شیوخ و مجلس اعیان و مجلس سنا؛ اینها یک دسته مفتخواری بودند. پیرمردهای آخر عمرشان بعد از همه خیانتها، پیرمردهایی بودند که آنجا میرفتند جمع میشدند و - عرض میکنم - شاید رفیقش هم که نشسته بود راجع به اینکه دوایش چه است یا غذایش چه است صحبت میکرد و پول این ملت را میخورد. این را درش را
رشد سیاسی - فکری ملت
باید یک دولت مستقری با همت شماها، با همت ملت، یک انتخابات صحیحی بشود با همت ملت، ملت میشناسند افراد صالح را. لازم نیست که حالا یک چند سال هم ما درسشان بدهیم. نخیر، خودشان میفهمند. این ملت چیز میفهمد، میفهمد کی آدم صالح است کی آدم ناصالح. البته گاهی هم یک کسی خودش را جا میزند، اما این گاهی است. هر کسی در هر شهری که هست، طول این بیست، سی سالی که همراه با این مردم بوده میداند که اینها کدام یکیشان از ریشههای آنهاست. کدامشان نیستند. میفهمند کی بوده است که در آنجا خوش رقصی کرده و کی بوده است که نه، آنطور نبوده، مخالف بوده و نتوانسته صحبت کند، میشناسند. مردم آنهایی را باید انتخاب بکنند که میشناسند که به این ملت خدمتگزار است و دلش برای این طبقه ضعیف میسوزد.
ما نمیخواهیم یک مجلس اعیان درست کنیم. مجلس سنا را، مجلس اعیان به آن میگویند. ما میخواهیم اعیان را از بین ببریم، آدمشان کنیم آنها را. آن اعیانی که در مجلس سنا نشستند و آن قدر خیانت به مملکت ما کردند، آن مجلس را ما اصلاً بستیم درش را. مجلس شیوخ و مجلس اعیان و مجلس سنا؛ اینها یک دسته مفتخواری بودند. پیرمردهای آخر عمرشان بعد از همه خیانتها، پیرمردهایی بودند که آنجا میرفتند جمع میشدند و - عرض میکنم - شاید رفیقش هم که نشسته بود راجع به اینکه دوایش چه است یا غذایش چه است صحبت میکرد و پول این ملت را میخورد. این را درش را