- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
میکشید و به تباهی میکشد. ما با صنعت مخالف نیستیم. ما با هیچی مخالف نیستیم. اصلاً سرِ تمدنْ ما میگوییم کلاه سر ما میگذارند. غربی و شرقی کلاه سر ما میگذارید که ما میخواهیم به شما تعلیمات بدهیم. میخواهند ما را نگه دارند؛ متوقف کنند. میخواهند ما را محتاج به مستشار بکنند. نظاممان مستشار داشته باشد و فرهنگمان هم مستشار داشته باشد، و همه چیزمان مستشار داشته باشد. مستشار هم نه اینکه بیایند به ما تعلیم و تربیت یاد بدهند؛ بیایند ما را تا یک حدودی نگه دارند. ما با این مخالفیم.
مخالفت روحانیت با تمدن دروغین
روحانیت با ترقی مخالف نیست؛ با ترقی محمدرضایی مخالف است. با این تمدن «، دروازه تمدن» مخالف است. این «دروازه تمدنی» که همه چیز ما را به باد داد. با این آزادی «آزاد زنان و آزاد مردانی» که ایشان میگویند مخالفند؛ نه با آزادی. آزادی سر جای خودش، اما بیبند و باری؟ آزادی یعنی هر که دلش میخواهد هر کاری بکند! میخواهم هروئین بکشم، به شما چه! میخواهم قمار کنم! میخواهم کارهای زشت بکنم! با این مخالف است روحانیت. نه با آزادی بیان؛ نه با آزادی قلم؛ نه با آزادی گفتار؛ نه با روشنگریها؛ نه با صنعت. شما صنعت درست کنید، کی مخالف با آن است. اما یک قضیه ذوب آهن را حالا چندین سال است که اینها درست کردند؛ حالا هم میگویند باز اگر بخواهیم که ضرر ندهیم، چند سال دیگر لازم است که کار بکنیم تا ضرر نکنیم، و الّا در هر ماه چقدر میلیون ضرر ما داریم میکنیم! ما ضرر میبریم در اینها. ما چشممان از اینها بدی دیده است. آن چیزهایی هم که عرضه میکنند، به صورت خوب عرضه میکنند، ما از باب اینکه آدمی هستیم که مار گزیده و او از ریسمان سیاه و سفید میترسد، ما از آن قبیل هستیم، ما از این پیشنهادهای اینها میترسیم، برای اینکه ما از اینها بدی دیدیم. ما ندیدیم هیچ وقت اینها بخواهند ما را تربیت کنند؛ مثلاً صنعت یاد ما بدهند. صنعتشان این است که دارید میبینید که ذوب آهنشان حالا تا چند سال دیگر آیا بشود، آیا نشود! حالا ماهی چقدر، چند میلیون، چند، چقدر میلیون - که من حالا یادم نیست -
مخالفت روحانیت با تمدن دروغین
روحانیت با ترقی مخالف نیست؛ با ترقی محمدرضایی مخالف است. با این تمدن «، دروازه تمدن» مخالف است. این «دروازه تمدنی» که همه چیز ما را به باد داد. با این آزادی «آزاد زنان و آزاد مردانی» که ایشان میگویند مخالفند؛ نه با آزادی. آزادی سر جای خودش، اما بیبند و باری؟ آزادی یعنی هر که دلش میخواهد هر کاری بکند! میخواهم هروئین بکشم، به شما چه! میخواهم قمار کنم! میخواهم کارهای زشت بکنم! با این مخالف است روحانیت. نه با آزادی بیان؛ نه با آزادی قلم؛ نه با آزادی گفتار؛ نه با روشنگریها؛ نه با صنعت. شما صنعت درست کنید، کی مخالف با آن است. اما یک قضیه ذوب آهن را حالا چندین سال است که اینها درست کردند؛ حالا هم میگویند باز اگر بخواهیم که ضرر ندهیم، چند سال دیگر لازم است که کار بکنیم تا ضرر نکنیم، و الّا در هر ماه چقدر میلیون ضرر ما داریم میکنیم! ما ضرر میبریم در اینها. ما چشممان از اینها بدی دیده است. آن چیزهایی هم که عرضه میکنند، به صورت خوب عرضه میکنند، ما از باب اینکه آدمی هستیم که مار گزیده و او از ریسمان سیاه و سفید میترسد، ما از آن قبیل هستیم، ما از این پیشنهادهای اینها میترسیم، برای اینکه ما از اینها بدی دیدیم. ما ندیدیم هیچ وقت اینها بخواهند ما را تربیت کنند؛ مثلاً صنعت یاد ما بدهند. صنعتشان این است که دارید میبینید که ذوب آهنشان حالا تا چند سال دیگر آیا بشود، آیا نشود! حالا ماهی چقدر، چند میلیون، چند، چقدر میلیون - که من حالا یادم نیست -