- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
امریکا خودش را دریابد، بفهمد این معنا را که با بودن کارتر در رأس ریاست جمهوری، رئیس جمهور بودن او برای امریکا یک خطر بزرگی است و آن خطر این که شرافت ملت امریکا به دست این آدم از بین برود. بنابراین راجع به بعد از این قضایا و حل [آن]، باید ما ببینیم چه جور حل میشود قضایا. الآن ما نمیتوانیم حدس بزنیم که چه جور حل میشود تا پیش بینی کنیم که اگر حل شد چه خواهد شد.
یک وقت میبینید که حل میشود به این که ایشان نظامی میآورد و - عرض میکنم که - فرض کنید حصار اقتصادی و انحصار اقتصادی، ما را به مضیقه قرار میدهد و بعد هم با قلدری و با زور و با وادار کردن همه کشورهایی که با او دوست هستند ما را منزوی میکند و حل این نیست، این عقده زیادتر است، حل شدنی نیست به این معنا. یک وقت اینطور میشود که آخرش ما نمیتوانیم، قدرت نداریم که آن کاری را که میخواهیم انجام بدهیم، اگر آنطور بشود، این عقده باقی میماند و دیگر تا آخر هم قابل حل نیست و اگر اینها درست توجه بکنند به این که کار خطا بوده است تا حالا، بردن یک نفر جانی را در امریکا یک خطا بوده، این خطای اولش را باید حساب کنیم، نصب کردن یک جانی را بر یک ملتی این یک خطا بوده، این که میگوییم جانی برای اینکه این پسر رضاخان بود که همه میدانستند چکاره هست و بچه گرگ هم گرگ است. یک خطا این بوده است که این را به ما تحمیل کردند، به ملت ما تحمیل کردند.
یک خطای دیگر این بوده است که همهشان تا آخر دنباله همان عمل اول را گرفتند و به وسیله او ما را غارت کردند این هم یک خطا بوده. یک خطا این بوده است که بعد از این که ما میخواستیم ایشان را ساقط کنیم یعنی ملت ما، بنابراین گذاشته بود که این رژیم نباشد و این محمدرضا نباشد، اینها پافشاری میکردند که این باشد، زیاد هم پافشاری میکردند. این هم یک خطا، یک خطا این که حالا بعد از این که ملت غلبه کرد و اینها نتوانستند نگهش دارند و رفت به خارج، اینها این آدم جانی که دیدند که یک ملتی با او مخالف است و اینطور مخالفت کرده، خطای بزرگ این بوده است که این را برداشتند بردند به اسم انسان دوستی به امریکا
یک وقت میبینید که حل میشود به این که ایشان نظامی میآورد و - عرض میکنم که - فرض کنید حصار اقتصادی و انحصار اقتصادی، ما را به مضیقه قرار میدهد و بعد هم با قلدری و با زور و با وادار کردن همه کشورهایی که با او دوست هستند ما را منزوی میکند و حل این نیست، این عقده زیادتر است، حل شدنی نیست به این معنا. یک وقت اینطور میشود که آخرش ما نمیتوانیم، قدرت نداریم که آن کاری را که میخواهیم انجام بدهیم، اگر آنطور بشود، این عقده باقی میماند و دیگر تا آخر هم قابل حل نیست و اگر اینها درست توجه بکنند به این که کار خطا بوده است تا حالا، بردن یک نفر جانی را در امریکا یک خطا بوده، این خطای اولش را باید حساب کنیم، نصب کردن یک جانی را بر یک ملتی این یک خطا بوده، این که میگوییم جانی برای اینکه این پسر رضاخان بود که همه میدانستند چکاره هست و بچه گرگ هم گرگ است. یک خطا این بوده است که این را به ما تحمیل کردند، به ملت ما تحمیل کردند.
یک خطای دیگر این بوده است که همهشان تا آخر دنباله همان عمل اول را گرفتند و به وسیله او ما را غارت کردند این هم یک خطا بوده. یک خطا این بوده است که بعد از این که ما میخواستیم ایشان را ساقط کنیم یعنی ملت ما، بنابراین گذاشته بود که این رژیم نباشد و این محمدرضا نباشد، اینها پافشاری میکردند که این باشد، زیاد هم پافشاری میکردند. این هم یک خطا، یک خطا این که حالا بعد از این که ملت غلبه کرد و اینها نتوانستند نگهش دارند و رفت به خارج، اینها این آدم جانی که دیدند که یک ملتی با او مخالف است و اینطور مخالفت کرده، خطای بزرگ این بوده است که این را برداشتند بردند به اسم انسان دوستی به امریکا