- » امروز یکشنبه، 13 آبان 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
اعتنا نمیکنند. نشستند همینطور نگاه میکنند. اعتنا به آن نمیکنند. تشر میزند، به تشرش اعتنا نمیکنند. تا ملزم بشود به اینکه شاه را از آنجا ببرد. خوب، این یک شکستی بود. ایشان میخواست نگه دارد. مهمان عزیزش! را میخواست نگه دارد آنجا. دنبال این بود که او را نگه دارند. معالجه کنند. یک مفلوکی را معالجه بکنند. این یک قدم را که عقب رفت که از آنجا شرّ این را از سر خودش کند.
راه حل اختلافات ایران و امریکا
اگر عقل حسابی، سرش بیاید و آن نخوت قدرت را کنار بگذارد، با قدرتمندی نخواهد پیش برود، بهطور سیاسی پیش برود نه سیاست باصطلاح آنها، با سیاست سالم پیش برود ممکن است مسائل را بشود تا یک حدودی حل کرد. و آن این است که به آن که گفته است آن را ببر آنجا. به او بگوید که ببرش بده به ایران دیگر. برایش هم خیلی خیلی ننگ نیست. برای اینکه آن وقت میگفتند ننگ است و سر لج ایستاده بود که از امریکا راست بیاید اینجا. این را به شما عرض بکنم که یک نفر آدم پیش من گفت که اینها حاضرند. الآن یادم نیست که از کجا آمده [بود]. یکی از خارج آمد اینجا به من گفت - شاید بیست روز پیش از این - که اینها حاضرند که این شاه را بنشانند توی طیارهای به اسم یک جایی ببرند و بعد چند نفر از اینهایی که طیارهها را میربایند، اینها بربایند و بیاورند اینجا. حاضرند این کار را بکنند برای حل مسئله. من خیلی زودباور نیستم. گفتم نه. ما این کار را نمیکنیم. ما میخواهیم تحویلش بدهند. اگر اینها درست توجه بکنند به مصالح و مفاسد ملت خودشان. نه اینکه فقط فکر این باشد که من قدرتمندم، هر کاری دلم میخواهد میکنم. و بفهمند که این معنا در این زمان دیگر اینطور نیست که قدرتمند هر کاری دلش میخواهد بکند. قدرتمند خیلی زیاد هست در دنیا که مقابلتان میایستند، نمیگذارند بکنید. همچو نیست که اگر تو از آن طرف صدایت درآید رفیقت از آن طرف صدایش درآید. آن رقیبت از آن طرف صدایش دربیاید. آنها هم صداشان درمیآید. بنابراین مطرح نیست این معنا که تو بتوانی با قدرت نظامی پیش ببری. حالا اگر
راه حل اختلافات ایران و امریکا
اگر عقل حسابی، سرش بیاید و آن نخوت قدرت را کنار بگذارد، با قدرتمندی نخواهد پیش برود، بهطور سیاسی پیش برود نه سیاست باصطلاح آنها، با سیاست سالم پیش برود ممکن است مسائل را بشود تا یک حدودی حل کرد. و آن این است که به آن که گفته است آن را ببر آنجا. به او بگوید که ببرش بده به ایران دیگر. برایش هم خیلی خیلی ننگ نیست. برای اینکه آن وقت میگفتند ننگ است و سر لج ایستاده بود که از امریکا راست بیاید اینجا. این را به شما عرض بکنم که یک نفر آدم پیش من گفت که اینها حاضرند. الآن یادم نیست که از کجا آمده [بود]. یکی از خارج آمد اینجا به من گفت - شاید بیست روز پیش از این - که اینها حاضرند که این شاه را بنشانند توی طیارهای به اسم یک جایی ببرند و بعد چند نفر از اینهایی که طیارهها را میربایند، اینها بربایند و بیاورند اینجا. حاضرند این کار را بکنند برای حل مسئله. من خیلی زودباور نیستم. گفتم نه. ما این کار را نمیکنیم. ما میخواهیم تحویلش بدهند. اگر اینها درست توجه بکنند به مصالح و مفاسد ملت خودشان. نه اینکه فقط فکر این باشد که من قدرتمندم، هر کاری دلم میخواهد میکنم. و بفهمند که این معنا در این زمان دیگر اینطور نیست که قدرتمند هر کاری دلش میخواهد بکند. قدرتمند خیلی زیاد هست در دنیا که مقابلتان میایستند، نمیگذارند بکنید. همچو نیست که اگر تو از آن طرف صدایت درآید رفیقت از آن طرف صدایش درآید. آن رقیبت از آن طرف صدایش دربیاید. آنها هم صداشان درمیآید. بنابراین مطرح نیست این معنا که تو بتوانی با قدرت نظامی پیش ببری. حالا اگر