- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
پشت بامها رفتند و مقابله کردند با دشمنها. مقابله کردند با توپ و تانک و پیش بردند. و از این به بعد هم ان شاء الله پیش میبرند. لکن دو شرط در پیش بردن هست. یک شرط این است که برای خدا باشد. اگر یک قیامی برای خدا باشد خدای تبارک و تعالی کمک میکند. از کمی جمعیت نترسید. ولی بحمدالله جمعیتهاتان زیاد است. در صدر اسلام یک جمعیت سی هزاری به دو تا امپراتوری که به همه جهازهای سلاحی مجهز بودند و یکیشان هفتصد هزار نفر یا هشتصد هزار نفر نظامی مجهز به جنگ آورده بود. اینها با سی هزار نفر غلبه کردند. یکی از سردارهای اسلام آن وقت گفت که شصت هزار نفر جلو آمدند، پیشاهنگند از دشمن. و دنبال آنها هم هشتصد یا هفتصد هزار نفر [سرباز] دشمن هست. ما اگر یک ضربهای به اینها نزنیم اینها جری میشوند. این سردار گفت که سی نفر همراه من بیاید، شب میرویم و به این شصت هزار نفر شبیخون میزنیم، سی عدد. تمام لشکرشان سی هزار نفر بود. گفتند که آخر سی نفر با شصت هزار نفر. هر آدمی مقابل دو هزار نفر نمیشود. بالاخره راضیاش کردند این را که شصت نفر بروند؛ هر آدمی مقابل هزار نفر. شب، شبیخون زدند و تار و مارشان کردند. شکستشان دادند؛ شکستی که بعد منتهی شد به اینکه آن لشکر بعد را هم اینها شکست دادند.
پیروزی آفرینی قدرت روحی
چه بود که شصت نفر آدم، شصت هزار نفر آدم را؛ شصت نفر آدمی که مجهز به آن جهازها نبودند، با شصت هزار نفر آدمی که با آن جهازها بودند شکست دادند. برای این بود که اینها یافته بودند این مطلب را که ما اگر کشته هم بشویم به سعادت میرسیم. با این روحیه قوی، که ما بکشیم سعادتمندیم، کشته بشویم هم سعادتمندیم، با یک همچو روحیهای پیش رفتند و شکست دادند. در عین حالی که لشکر اسلام در آن وقت یک لشکر بسیار ضعیفی از حیث قوای مادی [بودند]، و تجهیزات جنگی نداشتند. هر چند نفرشان گاهی یک شمشیر، یک شتر، اسب کم و گاهی وقتها یک روز، یک شبانه روز را با یک خرما یک نفر آدم زندگی میکرد. و، در یک نقلی هست که، در یک جنگی یک
پیروزی آفرینی قدرت روحی
چه بود که شصت نفر آدم، شصت هزار نفر آدم را؛ شصت نفر آدمی که مجهز به آن جهازها نبودند، با شصت هزار نفر آدمی که با آن جهازها بودند شکست دادند. برای این بود که اینها یافته بودند این مطلب را که ما اگر کشته هم بشویم به سعادت میرسیم. با این روحیه قوی، که ما بکشیم سعادتمندیم، کشته بشویم هم سعادتمندیم، با یک همچو روحیهای پیش رفتند و شکست دادند. در عین حالی که لشکر اسلام در آن وقت یک لشکر بسیار ضعیفی از حیث قوای مادی [بودند]، و تجهیزات جنگی نداشتند. هر چند نفرشان گاهی یک شمشیر، یک شتر، اسب کم و گاهی وقتها یک روز، یک شبانه روز را با یک خرما یک نفر آدم زندگی میکرد. و، در یک نقلی هست که، در یک جنگی یک