- » امروز جمعه، 23 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
خانهمان چه جوری است! هیچ کس نمینشیند. همه در صدد این هستند کشتی را نجات بدهند. یک وقت که یک کشوری مبتلا شده است به یک همچو مسائل، مثل الآن که کشور ما مبتلاست به مواجههای با یک قدرتی که تمام تبلیغات دنیا را دستش هست.
دولتها هم الّا نادر، همه همراه او هستند. یک همچو موقعی ملت ما نباید در فکر این باشد که حالا در اداره که من میروم جایم کجا باشد. در فرهنگ باید چه جور باشد. همه اینها یک موقع آرام باید طرح بشود.
اختلافات استعماری قومی - قبیلهای
امروز روز این است که ما تمام چیزهایی که مربوط به خودمان است، مربوط به ادارهمان است، همه را کنار بگذاریم. یک نظر، یک توجه داشته باشیم. و آن توجه به اینکه این دشمن را عقب بزنیم و میتوانیم و میتوانید. یک ملت اگر یک چیزی خواست، نمیشود خلافش کرد. خدا همراهش است یَدُاللهِ مَعَ الْجَماعَةِ (1). یک جمعیت که برای خدا قیام کرده و با الله اکبر مطلبش را پیش برده است، این را نمیشود تحمیلش کرد.
تحمیلاتی که بر ملتها میشد از باب این بود که قشرهای مختلف هر کدام مشغول کار خودشان بودند. آنها هم ایجاد اختلاف میکردند بینشان. حزبهای مختلف درست میکردند که هر کدام دشمن دیگری بود. در قشرهای مختلف مملکت کارهای مختلف؛ این کی هست، ترک. آن کی، کرد. آن کی، سیستانی. آن کی، بلوچ. آن کی، فارس. حتی در یک شهر، این محله و آن محله با هم اختلاف داشتند. شاید شماها یادتان نباشد. محله کذا با محله کذا با هم اختلاف داشتند که اگر از آن محله یک کسی میآمد به این محله، کتک میخورد و میرفت. اینها یک چیزهایی بود حساب شده که نگذارند یک ملت با هم مجتمع بشوند. نگذارند که یک جمعیتهایی یک طرف بروند، متوجه بشوند به یک چیزی. متوجه بشوند به یک طرف. این وقتی اختلافات پیدا شد، نخواهد شد.
دولتها هم الّا نادر، همه همراه او هستند. یک همچو موقعی ملت ما نباید در فکر این باشد که حالا در اداره که من میروم جایم کجا باشد. در فرهنگ باید چه جور باشد. همه اینها یک موقع آرام باید طرح بشود.
اختلافات استعماری قومی - قبیلهای
امروز روز این است که ما تمام چیزهایی که مربوط به خودمان است، مربوط به ادارهمان است، همه را کنار بگذاریم. یک نظر، یک توجه داشته باشیم. و آن توجه به اینکه این دشمن را عقب بزنیم و میتوانیم و میتوانید. یک ملت اگر یک چیزی خواست، نمیشود خلافش کرد. خدا همراهش است یَدُاللهِ مَعَ الْجَماعَةِ (1). یک جمعیت که برای خدا قیام کرده و با الله اکبر مطلبش را پیش برده است، این را نمیشود تحمیلش کرد.
تحمیلاتی که بر ملتها میشد از باب این بود که قشرهای مختلف هر کدام مشغول کار خودشان بودند. آنها هم ایجاد اختلاف میکردند بینشان. حزبهای مختلف درست میکردند که هر کدام دشمن دیگری بود. در قشرهای مختلف مملکت کارهای مختلف؛ این کی هست، ترک. آن کی، کرد. آن کی، سیستانی. آن کی، بلوچ. آن کی، فارس. حتی در یک شهر، این محله و آن محله با هم اختلاف داشتند. شاید شماها یادتان نباشد. محله کذا با محله کذا با هم اختلاف داشتند که اگر از آن محله یک کسی میآمد به این محله، کتک میخورد و میرفت. اینها یک چیزهایی بود حساب شده که نگذارند یک ملت با هم مجتمع بشوند. نگذارند که یک جمعیتهایی یک طرف بروند، متوجه بشوند به یک چیزی. متوجه بشوند به یک طرف. این وقتی اختلافات پیدا شد، نخواهد شد.