- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
مملکتی همه به جان هم بیفتند، هر قشری بخواهد دیگری را بکوبد، هر طایفهای برای خودش بکشد و دیگری را از بین ببرد، یک همچو مملکتی در خارج منعکس میشود که این اینطوری قابل بقا نیست، باید یک کاری کرد که با دلسوزی هم بیایند جلو، که باید، باید این نظم ایجاد بشود. اینها محتاج به قَیِّمند. دشمنهای ما دنبال این مسئله هستند و دوستان ما غافل از این.
بیدار کنید مردم را! به مردم بفهمانید، مسئله را بگویید. خواهرها به خواهرها بگویند، به برادرها بگویند. برادرها به خواهرها بگویند. به برادرها بگویند. مسئله این است. امروز مصیبت ما این است. امروز که میخواهند این مملکت را معرفی کنند به اینکه اینها قابل اینکه آزاد باشند، قابلیت را ندارند. من این را قبلاً هم گفته بودم، آقای کارتر در پاریس که ما بودیم و این اواخری که در ایران دیگر خیلی پیشرفت میکردند، در یکی از فرمایشاتشان فرمودند که اینها بهشان زیادی آزادی داده شده! این یک حرف موذیانه بود که میخواست بگوید اینها قابل این نیستند که آزاد بشوند. اینها باید اختناق برایشان باشد. حق میداد به شاه که باید شاه اینها را مهار کند! اگر این مهار را بردارد به هم میریزد. این حرفی بود که آن وقت میزد. همین تعقیب دارد میشود. عملاً تعقیب میشود. همین معنا را میخواهند در دنیا منعکس کنند که یک کشوری هست که اساسی اصلاً ندارد. قانون ندارد این کشور. هرکس به هرکس تعدی کند یک دادگاهی نیست جلویش را بگیرد. سرباز از بالاتری، از درجهدار، درجهدار از افسر، افسر از بالاتر اطاعت نمیکند. هرج و مرج است. مردم از دولتشان اطاعت نمیکنند. ادارات از رئیس ادارهشان اطاعت نمیکنند. یک مملکت اینطوری قَیم میخواهد. خودشان نمیتوانند اداره کنند خودشان را. این برنامهای است که برای ما به حسب احتمال و شواهد ریخته شده است و ما از آن غافل هستیم.
اینهایی که میآیند در هر جا ناراحتیها را به گوش ما میخوانند، اینها غافلند از اینکه الآن ما آن ناراحتی بزرگ را باید علاج کنیم. یک مریضی که مبتلا به سرطان است اگر طبیب بالای سرش بیاید و برود سراغ اینکه دستش یک قدری زبر است این را علاج
بیدار کنید مردم را! به مردم بفهمانید، مسئله را بگویید. خواهرها به خواهرها بگویند، به برادرها بگویند. برادرها به خواهرها بگویند. به برادرها بگویند. مسئله این است. امروز مصیبت ما این است. امروز که میخواهند این مملکت را معرفی کنند به اینکه اینها قابل اینکه آزاد باشند، قابلیت را ندارند. من این را قبلاً هم گفته بودم، آقای کارتر در پاریس که ما بودیم و این اواخری که در ایران دیگر خیلی پیشرفت میکردند، در یکی از فرمایشاتشان فرمودند که اینها بهشان زیادی آزادی داده شده! این یک حرف موذیانه بود که میخواست بگوید اینها قابل این نیستند که آزاد بشوند. اینها باید اختناق برایشان باشد. حق میداد به شاه که باید شاه اینها را مهار کند! اگر این مهار را بردارد به هم میریزد. این حرفی بود که آن وقت میزد. همین تعقیب دارد میشود. عملاً تعقیب میشود. همین معنا را میخواهند در دنیا منعکس کنند که یک کشوری هست که اساسی اصلاً ندارد. قانون ندارد این کشور. هرکس به هرکس تعدی کند یک دادگاهی نیست جلویش را بگیرد. سرباز از بالاتری، از درجهدار، درجهدار از افسر، افسر از بالاتر اطاعت نمیکند. هرج و مرج است. مردم از دولتشان اطاعت نمیکنند. ادارات از رئیس ادارهشان اطاعت نمیکنند. یک مملکت اینطوری قَیم میخواهد. خودشان نمیتوانند اداره کنند خودشان را. این برنامهای است که برای ما به حسب احتمال و شواهد ریخته شده است و ما از آن غافل هستیم.
اینهایی که میآیند در هر جا ناراحتیها را به گوش ما میخوانند، اینها غافلند از اینکه الآن ما آن ناراحتی بزرگ را باید علاج کنیم. یک مریضی که مبتلا به سرطان است اگر طبیب بالای سرش بیاید و برود سراغ اینکه دستش یک قدری زبر است این را علاج