ما می‌رفتیم و خط قطار عبور می‌کرد، از این اطراف، این بچه‌ها، این سربرهنه‌ها، این پابرهنه‌ها هجوم می‌آوردند که یک چیز بگیرند از ما. آنجایی بود که مخزن نفتشان زیر پایشان بود و داشت می‌رفت جای دیگر. مخازن را دادند به غیر و عوضش برای امریکا، می‌گویند این آخر دیگر امریکا بود همه چیز. انگلستان در اینجا دیگر خیلی [منافع‌] نداشت، امریکا جلو بود. مخازن را دادند به خارج و امریکا چیزی که به ملت ما داد پایگاه‌هایی بود که برای خودش درست کرد. یعنی هم پول، هم نفت را گرفت. هم پولش را به صورت پایگاه درست کردن برای خودش داد. یک چنین ابتلایی برای ملت ما پیدا شد. از آن طرف قراردادهای سنگین که هیچ به نفع ملت نبود و ملت را تحت سیطره آنها قرار دادند. همین چیزها بود. این ملت به تنگ آمده است. مردم به تنگ آمدند. یک چنین حیاتی که یا باید تو حبس صرف بشود یا باید در تبعیدات از دستشان، حیاتشان برود. یا اگر بیرون هم هستند بیرونی نبود. همه آن حبس بود. مأمورین همیشه مراقب بودند که یکی یک کلمه صحبت نکند. اگر مثل شمایی می‌آمد در ایران امکان نداشت یک مصاحبه‌ای ولو چند کلمه‌ای راجع به این امور صحبتی بکنیم. نه برای شما، نه برای هیچ کس.
قیام بزرگ 15 خرداد
مردم به تنگ آمدند. منتظر این بودند که یک صدایی بلند بشود، دنبالش بروند.
در 15 خرداد، جلوی 15 خرداد، یک چنین صدایی درآمد. از قم شروع شد. از قم علمای قم شروع کردند به اینکه یک مخالفتی بکنند. مخالفت کردند و صحبتها ... شد تا اینکه منتهی شد به 15 خرداد، 15 خرداد یک قیام بسیار بزرگی شد. آنها هم یک کشتار بسیار بزرگی کردند. من که در حبس بودم ولی وقتی که آمدم، بیرون را اطلاعی خیلی از آن نداشتم. هیچ اطلاعی نداشتم وقتی بیرون آمدم و بعدش هم یک مدتی در حصر بودم و در یک منزلی حبس بودم. منتها خوب فرق داشت به آن حبس. آنجا به من رساندند که پانزده هزار آدم را کشتند. حالا چقدر هم گرفتند، خدا می‌داند، نمی‌دانم. مردم به یک‌
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>