حالی درآمدند که دیگر برایشان زندگی یک چیزی نبود که خیلی دنبالش بروند. زندگی این بود که با اشرار باید زندگی کنند. زندگی با اشرار یک زندگی صحیحی نیست. زندگی که پدر فرزندش را می‌بیند گرفتار است. فرزند پدرش را می‌بیند گرفتار است. زن شوهرش را می‌بیند گرفتار هست. و هکذا یک زندگی سختی برای مردم شده بود. دنبال این بودند که یک جرقه‌ای بلند بشود و تعقیب کنند. 15 خرداد آن جرقه‌ای که قبلش پیدا شد و 15 خرداد را به وجود آورد و آنها 15 خرداد را هم شکستند. لکن ملت آنطور نشد که یک شکست تا آخر بخورد. ملت در صدد بود. همین‌طور کم و زیاد [در حال مبارزه‌] بود، تا حوادثی پیدا شد که این حوادث از دو سال پیش از این تقریباً تا حالا یک حوادثی دنبال هم [پیوسته‌] پیدا شد.
انگیزه شهادت طلبی و انقلاب آفرینی
مردم هم مستعد بودند. از حکومت ناراضی، از زندگی به تنگ آمده بودند، و یک تحول روحی هم که خدا به آنها داد و آن این بود که در این آخر یکجور تحولی پیدا شده بود که حالا هم باز یک مقداری‌اش هست و آن اینکه مثل همان کسانی که در صدر اسلام بودند. اینها آرزوی شهادت می‌کردند. الآن هم شما وقتی که می‌بینید توی این جمعیتها کفن پوشیدند که ما برای شهادت حاضریم. مادرهایی که بچه‌شان را از دست دادند یکی - دوتا را، می‌آیند پیش من می‌گویند که شما دعا کنید، این یکی - دوتا هم که داریم اینها هم شهید بشوند. مکرر این جوانها، زن و مرد جوان از من می‌خواهند که من دعا کنم آنها هم شهید بشوند. این یک تحول روحی بود که به دست خدا و به اراده خدا حاصل شد برای ملت. و اجتماعی که در یک امر کردند، برای اینکه ناراضی همه بودند.
این نکرده بود، یک قشری را راضی نگه دارد. فقط آن رده‌های بالای ارتش و قوای انتظامی، باقی را دیگر به هیچ نمی‌گرفتند، نه ادارات و نه ارتش. آن رده‌های پایین، نه مردم و نه بازار و نه مسجد و نه روحانیت و نه دانشگاه، هیچ یک را به حساب نمی‌آوردند اینها. چیزی نمی‌دانستند اینها را. و بزرگتر خطای اینها همین بود که ملت را
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>