- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
چیزی نمیدانستند. ملت همه با هم شدند برای اینکه همه ناراضی بودند. وقتی صدا درآمد که ما جمهوری اسلامی میخواهیم، مخالفت کسی با آنها نکرد، سرتاسر ایران ابتدا را میگویم - سرتاسر ایران، یکصدا بیرون میآمد که ما جمهوری اسلامی میخواهیم. این رژیم شاهنشاهی را نمیخواهیم. بعد از اینکه موفق شدند و با این قدرت الهی پیش رفتند و همه دولتها هم، ابرقدرتها هم با او موافق بودند و پشتیبانش بودند، امریکا و انگلستان زیادتر اظهار میکردند، دیگران هم بودند، مع الأسف ممالک اسلامی هم دولتهایشان بودند الّا کم.
دمکراتیک و مفهوم ابهام آمیز
بعد از اینکه مردم شکستند این سد را، عقب زدند او را، آن وقت صحبتها درآمد.
اغراض پیدا شد. اختلافات شروع شد و این اختلافات خیلیهایش امکان دارد که یک دستهای پشت پردهای در کار باشد و آنها وادار میکنند که یک چنین مسائلی در ایران ایجاد بشود. آثارش هست در جاهایی که آنها یک چنین نقشههایی دارند که همان نقطهای که نقطه قدرت ملت است. همان را هدف قرار بدهند و از دستش بگیرند. دو چیز نقطه قدرت بود: یکی وحدت کلمه اینها. و یکی هم جمهوری اسلامی میخواهیم.
اسلام - این قدرت معنوی - تا توانستند راجع به جمهوری اسلامی مخالفت کردند، جمهوری باشد، اسلامش دیگر میخواهیم چه کنیم!! جمهوری دمکراتیک باشد، اسلامش نباشد. آخرش که آن خوب خوبهاشان صحبت میکرد، جمهوری اسلامی دمکراتیک. ملت ما این را قبول نکرد. گفتند ما همان، آنکه ما میفهمیم اسلام را میفهمیم. از جمهوری هم میفهمیم چیست؟! اما دمکراتیکی که در طول تاریخ، پیراهنش عوض کرده، هر وقت یکی را. الآن این دمکراتیک در غرب یک معنا دارد و در شرق یک معنا دارد و افلاطون یک چیزی میگفت و ارسطو یک چیزی میگفته. این را ما نمیفهمیم. ما یک چیزی که نمیفهمیم چه ادعایی داریم که ذکرش بکنیم و رأی نمیتوانیم به آن بدهیم. آنی که میفهمیم، ما اسلام را میدانیم چی هست. یعنی میدانیم
دمکراتیک و مفهوم ابهام آمیز
بعد از اینکه مردم شکستند این سد را، عقب زدند او را، آن وقت صحبتها درآمد.
اغراض پیدا شد. اختلافات شروع شد و این اختلافات خیلیهایش امکان دارد که یک دستهای پشت پردهای در کار باشد و آنها وادار میکنند که یک چنین مسائلی در ایران ایجاد بشود. آثارش هست در جاهایی که آنها یک چنین نقشههایی دارند که همان نقطهای که نقطه قدرت ملت است. همان را هدف قرار بدهند و از دستش بگیرند. دو چیز نقطه قدرت بود: یکی وحدت کلمه اینها. و یکی هم جمهوری اسلامی میخواهیم.
اسلام - این قدرت معنوی - تا توانستند راجع به جمهوری اسلامی مخالفت کردند، جمهوری باشد، اسلامش دیگر میخواهیم چه کنیم!! جمهوری دمکراتیک باشد، اسلامش نباشد. آخرش که آن خوب خوبهاشان صحبت میکرد، جمهوری اسلامی دمکراتیک. ملت ما این را قبول نکرد. گفتند ما همان، آنکه ما میفهمیم اسلام را میفهمیم. از جمهوری هم میفهمیم چیست؟! اما دمکراتیکی که در طول تاریخ، پیراهنش عوض کرده، هر وقت یکی را. الآن این دمکراتیک در غرب یک معنا دارد و در شرق یک معنا دارد و افلاطون یک چیزی میگفت و ارسطو یک چیزی میگفته. این را ما نمیفهمیم. ما یک چیزی که نمیفهمیم چه ادعایی داریم که ذکرش بکنیم و رأی نمیتوانیم به آن بدهیم. آنی که میفهمیم، ما اسلام را میدانیم چی هست. یعنی میدانیم