- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
اتحاد و انسجام در پرتو برادری
یک مملکتی که محتاج به این بود که همه احزاب آن مجتمع باشند برای پیشرفت مملکت، همه احزاب درست شد، و همه با هم مخالف. مع الأسف در این ممالک ما که تعلیماتش باید تعلیمات الهی باشد، باید ببینند چه گفتند تا ما اطاعت بکنیم. خلاف تعلیمات اسلامی مجتمعات مختلف درست میکنند. قرآن میفرماید که: انَّمَا الْمُؤمِنُونَ اخْوَةٌ (1) و غیر از برادری پیش مؤمنین چیزی نیست. منحصر برادرند نه غیر برادر. هیچی نیستند الّا برادری. این هیچ نیست الّا برادری. برای این است که اگر ما هیچ جهتی را ملاحظه نکنیم الّا برادری خودمان را، انسجام پیدا میکنیم. همه مؤمنین را قرآن میخواهد که با هم برادر باشند و غیر از این هم نباشد در کار. اگر همه مؤمنین در قطرهای اسلامی، در تمام کشورهای اسلامی همین یک دستور خدا را که خدا عقد اخوت بینشان انداخته است، همین یک دستور را عمل بکنند، قابل آسیب دیگر نیست. اگر یک میلیارد جمعیت مسلمان، یک میلیارد جمعیت مسلمان که مع الأسف یک میلیارد جمعیتی هستند که تحت سلطه غیر هستند، یک میلیارد جمعیت تحت سلطه دویست و پنجاه میلیون، اگراین یک میلیارد جمعیت به این حکم خدا سر نهاده باشند، اطاعت کرده بودند همین یک حکم را که انما المؤمنون اخوة برادرند اینها، اگر این برادری در همه جا بود، اگر، این برادری در تمام قشرهای ملتها بود، این گرفتاریها برای ما پیدا نمیشد. برادری این نیست که من یک کاری بکنم بر خلاف دستور، بر خلاف نظام، شما هم یک کاری، این خلاف برادری است. حضرت امیر هم برادر بود با همه. مسلمان بود، مؤمن بود، برادر بود، رأس مؤمنین بود و برادر بود. عقیل هم برادر حضرت امیر بود. عقیل حق داشت بگوید که من و تو برادریم [و] من از تو اطاعت نمیکنم؟ این خلاف برادری بود. برای اینکه برادرند در اینکه آن معنایی که اسلام میخواهد با هم پیش ببرند. این برادری است. برادری را برای این درست کردند که منسجم بشوند به هم، و با هم یک ندا پیش بروند.
یک مملکتی که محتاج به این بود که همه احزاب آن مجتمع باشند برای پیشرفت مملکت، همه احزاب درست شد، و همه با هم مخالف. مع الأسف در این ممالک ما که تعلیماتش باید تعلیمات الهی باشد، باید ببینند چه گفتند تا ما اطاعت بکنیم. خلاف تعلیمات اسلامی مجتمعات مختلف درست میکنند. قرآن میفرماید که: انَّمَا الْمُؤمِنُونَ اخْوَةٌ (1) و غیر از برادری پیش مؤمنین چیزی نیست. منحصر برادرند نه غیر برادر. هیچی نیستند الّا برادری. این هیچ نیست الّا برادری. برای این است که اگر ما هیچ جهتی را ملاحظه نکنیم الّا برادری خودمان را، انسجام پیدا میکنیم. همه مؤمنین را قرآن میخواهد که با هم برادر باشند و غیر از این هم نباشد در کار. اگر همه مؤمنین در قطرهای اسلامی، در تمام کشورهای اسلامی همین یک دستور خدا را که خدا عقد اخوت بینشان انداخته است، همین یک دستور را عمل بکنند، قابل آسیب دیگر نیست. اگر یک میلیارد جمعیت مسلمان، یک میلیارد جمعیت مسلمان که مع الأسف یک میلیارد جمعیتی هستند که تحت سلطه غیر هستند، یک میلیارد جمعیت تحت سلطه دویست و پنجاه میلیون، اگراین یک میلیارد جمعیت به این حکم خدا سر نهاده باشند، اطاعت کرده بودند همین یک حکم را که انما المؤمنون اخوة برادرند اینها، اگر این برادری در همه جا بود، اگر، این برادری در تمام قشرهای ملتها بود، این گرفتاریها برای ما پیدا نمیشد. برادری این نیست که من یک کاری بکنم بر خلاف دستور، بر خلاف نظام، شما هم یک کاری، این خلاف برادری است. حضرت امیر هم برادر بود با همه. مسلمان بود، مؤمن بود، برادر بود، رأس مؤمنین بود و برادر بود. عقیل هم برادر حضرت امیر بود. عقیل حق داشت بگوید که من و تو برادریم [و] من از تو اطاعت نمیکنم؟ این خلاف برادری بود. برای اینکه برادرند در اینکه آن معنایی که اسلام میخواهد با هم پیش ببرند. این برادری است. برادری را برای این درست کردند که منسجم بشوند به هم، و با هم یک ندا پیش بروند.