- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
غلافهایی که هست خارج کنیم، و به مبدأ نور برسیم، و قلب ما متوجه به حق تعالی باشد، به نور مطلق باشد، خدمتگزار حق باشیم، هرچه نعمت خدا به ما داده است در خدمت او صرف کنیم، این علامت این است که ما از ظلمتها یا از بعض ظلمتها خارج شدیم و به نور یا بعض مراتب نور وارد شدیم. شما آقایان که در رأس سپاه پاسداران هستید، خودتان را، توجه کنید به خودتان. توجه کنید ببینید که در این خدمت، اخلاص دارید برای خدا، برای خدا خدمت میکنید، برای احکام خدا خدمت میکنید، برای جمهوری اسلام خدمت میکنید یا اینکه نه، مقصدتان چیزهای دیگری است و این بهانه است. این محک را در خودتان آزمایش کنید. اگر دیدید اغراض خیلی دنبال هم اغراض است که پیش میآید، غرضهای نفسانی است. این «من باید چه باشم، او باید چه باشد» غرضهای حیوانی است. اگر دیدید اینطور است، باید خودتان را از این ورطهای که مهلک است نجات بدهید. مبادا یکوقت تمام عمر، انسان در خدمت طاغوت بوده و خودش نمیفهمیده.
ارزش نداشتن عمل بواسطه اغراض نفسانی
این از اموری است که اینقدر دقیق است که خود انسان هم خودش را نمیتواند بفهمد. گاهی انسان از اول عمرش تا آخر عمرش دارد رو به جهنم میرود و نمیفهمد؛ از اول عمر تا آخر عمر دارد روی اغراض نفسانیه عمل میکند، پاسداری هم اگر میکند، روی اغراض نفسانیه است، به خدا ارتباط ندارد، در ارتش هم که هست، خدمت نظامی هم که میکند روی اغراض نفسانیه است و ارتباط به خدا ندارد، طلبه هم هست و درس هم که میخواند روی اغراض نفسانیه است، به خدا ارتباط ندارد. ملّا هم هست و فتوا میدهد، روی اغراض نفسانیه است، به خدا ارتباط ندارد، این معیاری که خدا تعیین فرموده است این است که: وَالّذینَ کَفَرُوا اوْلِیاءُ هُمُ الطّاغُوت؛ میزان ایمان و غیر ایمان، ممکن است که ما با لفظ و با شهادت به آن چیزهایی که میزان است در اسلام، شهادت بدهیم، شهادتمان هم جدی باشد، لکن باز در آن محکی که خدا قرار داده است ببینیم که ما در
ارزش نداشتن عمل بواسطه اغراض نفسانی
این از اموری است که اینقدر دقیق است که خود انسان هم خودش را نمیتواند بفهمد. گاهی انسان از اول عمرش تا آخر عمرش دارد رو به جهنم میرود و نمیفهمد؛ از اول عمر تا آخر عمر دارد روی اغراض نفسانیه عمل میکند، پاسداری هم اگر میکند، روی اغراض نفسانیه است، به خدا ارتباط ندارد، در ارتش هم که هست، خدمت نظامی هم که میکند روی اغراض نفسانیه است و ارتباط به خدا ندارد، طلبه هم هست و درس هم که میخواند روی اغراض نفسانیه است، به خدا ارتباط ندارد. ملّا هم هست و فتوا میدهد، روی اغراض نفسانیه است، به خدا ارتباط ندارد، این معیاری که خدا تعیین فرموده است این است که: وَالّذینَ کَفَرُوا اوْلِیاءُ هُمُ الطّاغُوت؛ میزان ایمان و غیر ایمان، ممکن است که ما با لفظ و با شهادت به آن چیزهایی که میزان است در اسلام، شهادت بدهیم، شهادتمان هم جدی باشد، لکن باز در آن محکی که خدا قرار داده است ببینیم که ما در