- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
میکردند در همان مقصدی که داشتند. و یک قدم عقب نمیگذاشتند. و هیچ تزلزلی در روح آنها حاصل نمیشد.
من گمان ندارم که هیچ کس به قدر رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - در آن سیزده سالی که مکه تشریف داشتند، و در آن ده سالی که در مدینه، اگر کسی درست توجه بکند به زندگی حضرت مولا رسول الله، میبیند که شاید آدم بتواند بگوید یک روز ایشان، یک حالی که به حسب نظر ما استراحت است، ایشان نداشتهاند. آن وقتی که در مکه بودند، آنقدر فشار داشتند و آنقدر اذیت به ایشان میکردند و آنقدر ایشان را در تنگنای همهطور و همه جانبه میگذاشتند که بالاخره مجبور شدند که بروند در یک غاری، و در آنجا هم تحت نظر اینها بودند، و زندگی ایشان آنطور گذشت. یک روز برای ایشان استراحت نبود. و بعد از اینکه دیدند نمیشود در مکه ماند و تبلیغاتشان در مکه آنقدر تأثیر ندارد و یک عده معدودی، چند نفری به ایشان ایمان آوردند، ایشان هجرت کردند، و اگر وضع ایشان را در مدینه هم ببینیم، میبینیم که در این ده سال مدینه، جز زحمت و اشتغال به جنگهایی که پیش آمد و غزوههایی که پیش آمد، نداشتند، و در آن غزوات هم سنگینیاش به دوش خود ایشان بود. لکن مقصد یک مقصدی بود که اینها پیش او هیچ نبودند. در مکه وقتی که به ایشان پیام دادند که تو بیا دست از این دعوتت بردار، و تو هرچه میخواهی ما در اختیارت - مثلاً - میگذاریم، ایشان فرمودند که اگر همه عالم - تعبیرشان تقریباً این است که - همه زمین و آسمان را به من بدهید، من این دعوت را، دست از آن برنمی دارم. برای اینکه این دعوت الهی است. این مأموریت الهی است. مأموریت الهی را برای اینکه، یک منصبی، یک مقامی، یک مالیتی، یک چیزی پیدا کنم معنا ندارد.
مقاصد وقتی که عالی شد، زحمتهای در راه آن مقصد باید در نظر انسان نباشد. از آن طرف، آن افرادی که از فطرت انسانی خارج شدند، و حیوانی هستند به صورتِ انسان، سَبُعی هستند به صورتِ انسان، شیطانی هستند به صورت انسان؛ آنها هم در راه مقصد خودشان کوشش میکنند. مقصدی که دارند آنها هم کوشش میکنند. لکن فرق مابین
من گمان ندارم که هیچ کس به قدر رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - در آن سیزده سالی که مکه تشریف داشتند، و در آن ده سالی که در مدینه، اگر کسی درست توجه بکند به زندگی حضرت مولا رسول الله، میبیند که شاید آدم بتواند بگوید یک روز ایشان، یک حالی که به حسب نظر ما استراحت است، ایشان نداشتهاند. آن وقتی که در مکه بودند، آنقدر فشار داشتند و آنقدر اذیت به ایشان میکردند و آنقدر ایشان را در تنگنای همهطور و همه جانبه میگذاشتند که بالاخره مجبور شدند که بروند در یک غاری، و در آنجا هم تحت نظر اینها بودند، و زندگی ایشان آنطور گذشت. یک روز برای ایشان استراحت نبود. و بعد از اینکه دیدند نمیشود در مکه ماند و تبلیغاتشان در مکه آنقدر تأثیر ندارد و یک عده معدودی، چند نفری به ایشان ایمان آوردند، ایشان هجرت کردند، و اگر وضع ایشان را در مدینه هم ببینیم، میبینیم که در این ده سال مدینه، جز زحمت و اشتغال به جنگهایی که پیش آمد و غزوههایی که پیش آمد، نداشتند، و در آن غزوات هم سنگینیاش به دوش خود ایشان بود. لکن مقصد یک مقصدی بود که اینها پیش او هیچ نبودند. در مکه وقتی که به ایشان پیام دادند که تو بیا دست از این دعوتت بردار، و تو هرچه میخواهی ما در اختیارت - مثلاً - میگذاریم، ایشان فرمودند که اگر همه عالم - تعبیرشان تقریباً این است که - همه زمین و آسمان را به من بدهید، من این دعوت را، دست از آن برنمی دارم. برای اینکه این دعوت الهی است. این مأموریت الهی است. مأموریت الهی را برای اینکه، یک منصبی، یک مقامی، یک مالیتی، یک چیزی پیدا کنم معنا ندارد.
مقاصد وقتی که عالی شد، زحمتهای در راه آن مقصد باید در نظر انسان نباشد. از آن طرف، آن افرادی که از فطرت انسانی خارج شدند، و حیوانی هستند به صورتِ انسان، سَبُعی هستند به صورتِ انسان، شیطانی هستند به صورت انسان؛ آنها هم در راه مقصد خودشان کوشش میکنند. مقصدی که دارند آنها هم کوشش میکنند. لکن فرق مابین