- » امروز پنجشنبه، 25 بهمن 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
است که اگر یک استادی، عارفی، یک شخص الهی بخواهد با موعظه و نصیحت و اینها بکند، بعد از سی سال، چهل سال زحمت، ده تا پانزده تا را تربیت میکند. یک کشور سی و چند میلیونی یکدفعه از آن ظلمتهایی که بَعْضُها فَوقَ بَعْض (1) یکدفعه جهش کرد و در نور واقع شد، نورهای غیر متناهی. این تحولی که الآن در کشور ما هست، همهاش روی این مقصد است که از اول فریادشان بلند بود که ما اسلام را میخواهیم.
طاغوت را نمیخواهیم. این، عنایت خدا را به اینها جلب کرد. خدای تبارک و تعالی که مشاهده میفرماید که یک ملتی از کوچک و بزرگشان میگویند ما اسلام را میخواهیم، عنایتش را به اینها متوجه کرد. این عنایت الهی است که جوان کذایی که باید در - به حسب طبع خودش - باید در کجا باشد، این را کشاند به جنگهای بین اسلام و غیر اسلام، و با چه روی گشاده. مثل سربازهای دیگران نیست، که باید با فشار و زور و وعده و وعید آنها را وادار کرد به امر. اینها همچو به طبع خودشان. من وقتی که در تلویزیون میبینم که یک گروههایی، زنهای یک بلدی - خوب، همه بلاد اینطورند - نشستهاند و دارند برای این جوانهایی که در جبههها مشغول هستند، با کمال جدیت دارند بسته بندی میکنند، دارند نان میپزند، دارند بستهها را درست میکنند، من خجالت میکشم که ما چرا، ما چه هستیم و اینها چه هستند. یک ملت اینطوری شده است. یک ملت، ملتی شده است که برای اسلام و برای وطن اسلامی خودش تمام قشرها قیام کردند. هر که هرچه میتواند. خوب، دیدید که بعضی [از] این پیرمردها، یکی از آنها هم آمده بود اینجا، از این پیرمردها میروند التماس میکنند که ما جبهه جنگ برویم. با اینکه نمیتواند برود، میگوید نه، من قدرتش را هم دارم بفرستید مرا، میتوانم. بچههای کوچک هم همین فکر را دارند. همین کار را که بزرگها میکنند، بچهها هم همان کارها را انجام میدهند، و تعلیمات نظامی کانّه میخواهند بگیرند. یک مملکتی اینطوری شده است. این عنایت خداست که به ما توجه پیدا کرده است. ما تا این عنایت را داریم، شکست نداریم. تا این
طاغوت را نمیخواهیم. این، عنایت خدا را به اینها جلب کرد. خدای تبارک و تعالی که مشاهده میفرماید که یک ملتی از کوچک و بزرگشان میگویند ما اسلام را میخواهیم، عنایتش را به اینها متوجه کرد. این عنایت الهی است که جوان کذایی که باید در - به حسب طبع خودش - باید در کجا باشد، این را کشاند به جنگهای بین اسلام و غیر اسلام، و با چه روی گشاده. مثل سربازهای دیگران نیست، که باید با فشار و زور و وعده و وعید آنها را وادار کرد به امر. اینها همچو به طبع خودشان. من وقتی که در تلویزیون میبینم که یک گروههایی، زنهای یک بلدی - خوب، همه بلاد اینطورند - نشستهاند و دارند برای این جوانهایی که در جبههها مشغول هستند، با کمال جدیت دارند بسته بندی میکنند، دارند نان میپزند، دارند بستهها را درست میکنند، من خجالت میکشم که ما چرا، ما چه هستیم و اینها چه هستند. یک ملت اینطوری شده است. یک ملت، ملتی شده است که برای اسلام و برای وطن اسلامی خودش تمام قشرها قیام کردند. هر که هرچه میتواند. خوب، دیدید که بعضی [از] این پیرمردها، یکی از آنها هم آمده بود اینجا، از این پیرمردها میروند التماس میکنند که ما جبهه جنگ برویم. با اینکه نمیتواند برود، میگوید نه، من قدرتش را هم دارم بفرستید مرا، میتوانم. بچههای کوچک هم همین فکر را دارند. همین کار را که بزرگها میکنند، بچهها هم همان کارها را انجام میدهند، و تعلیمات نظامی کانّه میخواهند بگیرند. یک مملکتی اینطوری شده است. این عنایت خداست که به ما توجه پیدا کرده است. ما تا این عنایت را داریم، شکست نداریم. تا این