- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
آن وقت باشید. وابسته، افکارتان اصلاً به راه نیفتد، مغزهایتان بخشکد آنجا و هیچ [کاری] را عمل نکنید. اگر مغزهای ما عمل میکرد، حالا وضع کشور ما غیر از این بود، لکن نگذاشتند مغزهای ما عمل بکند. همه چیز را آوردند، اموال زیرزمینی ما را دادند و همه چیز را آوردند، فراهم کردند که مبادا شما به فکر این بیفتید یک صنعتی ایجاد کنید.
تا ارتباطتان را از دنیا قطع نکنید - این ارتباطی که شما را به انزوای حقیقی میکشد - نمیتوانید خودتان اهل صنعت بشوید و نمیتواند مملکتتان صنعتی بشود، نمیتوانید مستقل باشید و نمیتوانید آزاد باشید. این انزوا از نعمتهای بزرگ خداست.
شما مقایسه کنید بین کشور خودتان امروز که منزوی هستید با کشور خودتان در ده سال پیش از این که نبودید. مقایسه کنید، فکر کنید. هی فکر اینکهای ما چیزی نداریم؛ ما انسان داریم. ما آدم داریم، ما جوان داریم. ما جوانهایی داریم که با همه قوا، در مقابل همه قدرتها ایستادهاند. چی هیچی نداریم؟ ما همه چیز داریم. ما این زمینهای وسیع [را] داریم. ما آنقدر چیزهای زیرزمینی داریم. چطور ما نداریم؟ ما همه چیز داریم. فقط این انزوا نبودن، منزوی نبودن، ما را به این حال رسانده است که ما برای هر چیز باید دستمان را پیش دیگری دراز کنیم. یک چند سال باید سختی را تحمل کنیم. - سختی هم خیلی نیست - تحمل کنیم تا بتوانیم خودمان سر پای خودمان بایستیم و آدم باشیم.
مقاومت قدرتمندانه ملت ایران در مقابل تجاوز عراق
این قدرتها دیگر شکسته شدهاند و علامتش هم همین که یک سال است این جوانهای ما این کار را کردهاند، و ارزش کارشان هم بسیار زیاد است و هیچ عالَم به هم نخورد. حالا فرض کنید که این نوکر بدبخت، این صدام بدبخت، که ملت خودش را به تباهی دارد میکشد و آنقدر به ملت خودش دارد تحمیل میکند، این هم یک حمله مذبوحانهای کرده است. ما هم صبر داریم و [هم] حوصله داریم. ملت ما پنجاه - شصت سال، جوانهای ما تا چشمشان را باز کردند، زیر یوغ این مسائل و این مصایب بودند.
عادت داریم ما به زحمت کشیدن. جوانهای ما عادت دارند به این زحمتها. حالا که
تا ارتباطتان را از دنیا قطع نکنید - این ارتباطی که شما را به انزوای حقیقی میکشد - نمیتوانید خودتان اهل صنعت بشوید و نمیتواند مملکتتان صنعتی بشود، نمیتوانید مستقل باشید و نمیتوانید آزاد باشید. این انزوا از نعمتهای بزرگ خداست.
شما مقایسه کنید بین کشور خودتان امروز که منزوی هستید با کشور خودتان در ده سال پیش از این که نبودید. مقایسه کنید، فکر کنید. هی فکر اینکهای ما چیزی نداریم؛ ما انسان داریم. ما آدم داریم، ما جوان داریم. ما جوانهایی داریم که با همه قوا، در مقابل همه قدرتها ایستادهاند. چی هیچی نداریم؟ ما همه چیز داریم. ما این زمینهای وسیع [را] داریم. ما آنقدر چیزهای زیرزمینی داریم. چطور ما نداریم؟ ما همه چیز داریم. فقط این انزوا نبودن، منزوی نبودن، ما را به این حال رسانده است که ما برای هر چیز باید دستمان را پیش دیگری دراز کنیم. یک چند سال باید سختی را تحمل کنیم. - سختی هم خیلی نیست - تحمل کنیم تا بتوانیم خودمان سر پای خودمان بایستیم و آدم باشیم.
مقاومت قدرتمندانه ملت ایران در مقابل تجاوز عراق
این قدرتها دیگر شکسته شدهاند و علامتش هم همین که یک سال است این جوانهای ما این کار را کردهاند، و ارزش کارشان هم بسیار زیاد است و هیچ عالَم به هم نخورد. حالا فرض کنید که این نوکر بدبخت، این صدام بدبخت، که ملت خودش را به تباهی دارد میکشد و آنقدر به ملت خودش دارد تحمیل میکند، این هم یک حمله مذبوحانهای کرده است. ما هم صبر داریم و [هم] حوصله داریم. ملت ما پنجاه - شصت سال، جوانهای ما تا چشمشان را باز کردند، زیر یوغ این مسائل و این مصایب بودند.
عادت داریم ما به زحمت کشیدن. جوانهای ما عادت دارند به این زحمتها. حالا که