از دیگران می‌گیرد، اتومبیلش هم از دیگران می‌گیرد، برقش هم از دیگران می‌گیرد. این ملت تا آخر باید اسیر باشد. تا منزوی نشوید نمی‌توانید مستقل بشوید. از انزوا ما چه ترسی داریم. ما آن روزی که منزوی نبودیم همه گرفتاریها را داشتیم. حالایی که منزوی هستیم مستقل هم هستیم. الآن هر کسی آقای خودش هست، هی زیر بار دیگری نیست.
الآن می‌تواند یک سفارتخانه‌ای - هر سفارتخانه‌ای می‌خواهد باشد - می‌تواند که به حکومت ما، به دولت ما یک چیز را تحمیل کند؟ پس ما منزوی نیستیم.
شما خیال می‌کنید منزوی هستیم. منزوی به آن معنایی که شما می‌خواهید نباشیم، این معنایش این است که ما وابسته باشیم و تا آخر، غلام حلقه به گوش باشیم. خدا می‌داند آن روزی که من عکس این محمدرضا را دیدم در روزنامه‌های اینجا، در مجله‌ای بود که در امریکا مقابل یکی از ریاست جمهوریهای آنها ایستاده بود؛ مثل یک بچه‌ای و او عینکش را برداشته بود و به روی او نگاه هم نمی‌کرد، اینطور نگاه می‌کرد و اینطوری ایستاده بود! خدا می‌داند تلخی این در ذائقه من شاید حالا هم باشد که ما اینطور هستیم که یک نفر آدمی که می‌گوید من همه کاره هستم و کشورم را می‌خواهم برسانم به کذا و از ژاپن باید جلو بیفتیم و فلان [کار را بکنیم،] یک همچو آدم ضعیف زبونی است که می‌رود در امریکا، بعد از همه تشریفات که اجازه بدهند و چه بکنند، برود آنجا، می‌ایستد آنجا پهلوی آن جانسون (1) - ظاهراً بود - ایستاده آنجا و آن مردک تو صورتش نگاه نمی‌کرد. عینکش را برداشته و آنطور نگاه می‌کند و این هم اینطوری ایستاده! خدا می‌داند که این غیر انزوا برای یک ملتی از هر انزوایی بدتر است. بله، او منزوی نبود. آقایان می‌خواهند ما هم اینطور بشویم. ما انزوایی را که این آقایان خیال می‌کنند، با آغوش باز، این انزوا را می‌پذیریم.
تا انزوا نباشد افکار شما به راه نمی‌افتد. مغزها [ی‌] شما از مغز امریکایی کوچکتر نیست. لکن شما را از انزوا بیرون آوردند و مرتبط کردند. تا آخر قیامت شما باید منزویِ‌

صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>