- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
القلب بودند، شرکت میکردند و هر کدام قوی بودند، نمیکردند. ما باید از اینها عبرت بگیریم، از این مسائل. با تبلیغات مختلف، نه همان با زور، با تبلیغات مختلف، این مسائلی که داشتند و آن مطالبی را که خودشان مطالعه کرده بودند و موانع را پیدا کرده بودند با تبلیغات دامنهدار از هر نحو، قلمها و نطقها و روزنامهها و همه چیز به کار میافتاد؛ برای اینکه، این مسائل را به ثمر برسانند و موفق هم ابتدا شدند، به طوری که این را من کراراً گفتهام: مرحوم آقای آشیخ عباس تهرانی (1) - رحمه الله - گفتند که من اراک بودم و میخواستم بیایم به قم یا به تهران میخواستم بروم، از اراک میخواستم بیایم.
خواستم اتومبیل بگیرم، آن شوفر اتومبیل گفت که ما عهد کردیم، قرار دادیم با خودمان که دو طایفه را سوار اتومبیل نکنیم: یکی فواحش را، یکی هم آخوندها را. در اثر تبلیغاتی که کرده بودند، شعرهای شاعرشان را که لابد بعضی شنیدهاند که «تا آخوند و قجر در این مملکت است، این ننگ را کشور دارا به کجا ببرد»! این را آن خبیث خدانشناس (2) در شعرش گفت.
شعرا شعر گفتند، مجالس درست کردند، محافل درست کردند، تبلیغات کردند؛ هر طور توانستند با هر شیوهای، این روحانیون را و این متدیّنین را کوبیدند و مقصود اصلی این بود که اسلام را از بین ببرند. آنها میفهمیدند که تا اسلام قدرت دارد در یک کشوری، نمیتوانند آنها آنطور که میخواهند سلطه پیدا کنند. باید اسلام را و مظاهر اسلام را و احکام اسلام را اینها از بین ببرند تا موفق بشوند به آن مقاصدی که دارند. لهذا، مطالعه میکردند چه چیز برای اسلام بیشتر میتواند خدمت بکند، قدرت اسلام را بهتر میتواند حفظ بکند، آن را بیشتر میکوبیدند و کدام احکام اسلام بیشتر پیش مردم - مثلاً - رایج است و بیشتر علاقه به آن دارند، آن را بیشتر میخواستند از بین ببرند.
هوشیاری در مقابله با نقشههای اجانب
ما باید توجه به این معنا داشته باشیم. ما باید گمان نکنیم که مسائل ایران ختم شده
خواستم اتومبیل بگیرم، آن شوفر اتومبیل گفت که ما عهد کردیم، قرار دادیم با خودمان که دو طایفه را سوار اتومبیل نکنیم: یکی فواحش را، یکی هم آخوندها را. در اثر تبلیغاتی که کرده بودند، شعرهای شاعرشان را که لابد بعضی شنیدهاند که «تا آخوند و قجر در این مملکت است، این ننگ را کشور دارا به کجا ببرد»! این را آن خبیث خدانشناس (2) در شعرش گفت.
شعرا شعر گفتند، مجالس درست کردند، محافل درست کردند، تبلیغات کردند؛ هر طور توانستند با هر شیوهای، این روحانیون را و این متدیّنین را کوبیدند و مقصود اصلی این بود که اسلام را از بین ببرند. آنها میفهمیدند که تا اسلام قدرت دارد در یک کشوری، نمیتوانند آنها آنطور که میخواهند سلطه پیدا کنند. باید اسلام را و مظاهر اسلام را و احکام اسلام را اینها از بین ببرند تا موفق بشوند به آن مقاصدی که دارند. لهذا، مطالعه میکردند چه چیز برای اسلام بیشتر میتواند خدمت بکند، قدرت اسلام را بهتر میتواند حفظ بکند، آن را بیشتر میکوبیدند و کدام احکام اسلام بیشتر پیش مردم - مثلاً - رایج است و بیشتر علاقه به آن دارند، آن را بیشتر میخواستند از بین ببرند.
هوشیاری در مقابله با نقشههای اجانب
ما باید توجه به این معنا داشته باشیم. ما باید گمان نکنیم که مسائل ایران ختم شده