- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
نفر وکیل یک کار خلافی کرد، ما باید بگوییم که این وکلا همه خراباند؟ و مجلس شورای اسلامی مجلس خراب است؟ یا بگوییم فلان وکیل خراب است؟ اگر در این دادگاههایی که سرتاسر ایران دارند فرض کنید پنج نفر، ده نفر خطا کردند، ما باید بگوییم آن خطاست یا باید بگوییم دادگاهها خطاست؟ اینها اشتباهاتی است که میکنند، یا غرض ورزیهایی است که میکنند، بعضی اشخاص اشتباه کردند، بعضی اشخاص هم غرض دارند که میگویند.
لزوم انتقاد و ممنوعیت غرض ورزی
از وظایفِ هم رادیو و تلویزیون و هم مجلات و هم سایر جاها این است که مسائلی که شده است بگویند. من در همان اوایل امر که آقای بازرگان نخست وزیر بوده، در همان اوایل امر به آقایان گفتم که آقا شماها مسائلی که انجام میدهید در رادیو و تلویزیون اعلام کنید که ما این کار را کردیم، آن کار را کردیم. نگذارید آنها بگویند که این کاری نکرده، آن کار نکرده، هیچ کاری نکرده. کارِ نکردهها البته زیاد است. اما یک مملکتی که لااقل بیش از پنجاه سال به انحراف شدید کشیده شده، از اوّل بوده اما در این پنجاه سال مُتعمّد بودند به اینکه این را منحرف کنند و ما را از همه طرف وابسته کنند و همه چیز ما را از بین ببرند. دانشگاهمان را از بین ببرند. چی ببرند. چه ببرند. اینها تصور این را نمیکنند که یک همچو چیزی در دو سال، این قدر که شده است اعجاز کرده است. فکر این را نمیکنند که این کار همچو شده است که تویی که حالا قلمت را دست گرفتی و برای همه داری مینویسی، آزادی. برای همه ارگانها داری انتقاد میکنی تو آزادی. شما در سه سال پیش از این میتوانستی قلم را دستت بگیری یک کلمه راجع به یکی از این ارگانها صحبت بکنی؟ قلمت را میشکستند، پدر خودت را هم در میآوردند! شما قدر این آزادی را نمیدانی. منتها آزادی الآن جوری شده است که مَلْعَبه (1) پیش بعضی اشخاص شده و هر چی دلشان میخواهد باید بنویسند. و هر چی دلشان میخواهد باید بگویند.
لزوم انتقاد و ممنوعیت غرض ورزی
از وظایفِ هم رادیو و تلویزیون و هم مجلات و هم سایر جاها این است که مسائلی که شده است بگویند. من در همان اوایل امر که آقای بازرگان نخست وزیر بوده، در همان اوایل امر به آقایان گفتم که آقا شماها مسائلی که انجام میدهید در رادیو و تلویزیون اعلام کنید که ما این کار را کردیم، آن کار را کردیم. نگذارید آنها بگویند که این کاری نکرده، آن کار نکرده، هیچ کاری نکرده. کارِ نکردهها البته زیاد است. اما یک مملکتی که لااقل بیش از پنجاه سال به انحراف شدید کشیده شده، از اوّل بوده اما در این پنجاه سال مُتعمّد بودند به اینکه این را منحرف کنند و ما را از همه طرف وابسته کنند و همه چیز ما را از بین ببرند. دانشگاهمان را از بین ببرند. چی ببرند. چه ببرند. اینها تصور این را نمیکنند که یک همچو چیزی در دو سال، این قدر که شده است اعجاز کرده است. فکر این را نمیکنند که این کار همچو شده است که تویی که حالا قلمت را دست گرفتی و برای همه داری مینویسی، آزادی. برای همه ارگانها داری انتقاد میکنی تو آزادی. شما در سه سال پیش از این میتوانستی قلم را دستت بگیری یک کلمه راجع به یکی از این ارگانها صحبت بکنی؟ قلمت را میشکستند، پدر خودت را هم در میآوردند! شما قدر این آزادی را نمیدانی. منتها آزادی الآن جوری شده است که مَلْعَبه (1) پیش بعضی اشخاص شده و هر چی دلشان میخواهد باید بنویسند. و هر چی دلشان میخواهد باید بگویند.