- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
ایران فرقی ندارند، جز این معنا که آنها آن طوری تربیت شدند و خودشان را آن جوری درست کردند؛ و ماها را این طوری تربیت کردند. ما را یک موجودات مهملی بار آوردند. خوب، تا کی ما باید این تحمل را بکنیم که ما یک موجودات مُهْمَلی هستیم، و باید از اربابها پیش ما برسد؟ حتی نانمان را آنها بدهند و گوشتمان را آنها بدهند؛ اداراتمان را آنها درست کنند؛ ارتشمان را آنها. این باید یک آخری داشته باشد.
نمیشود که همیشه انسان انگل باشد به غیر.
و عمده این است که ما باور کنیم که خودمان میتوانیم. اول هر چیزی، این باور است که میتوانیم این کار را انجام بدهیم. وقتی این باور آمد، اراده میکنیم. وقتی این اراده در یک ملتی پیدا شد، همه به کار میایستند، دنبال کار میروند. در هر صورت، این باور را باید از گوش [و] مغز خودمان بیرون کنیم. و کسانی که گوینده هستند، کسانی که نویسنده هستند، کسانی که فرض کنید در ادارات هستند و اطلاعات دارند، این مطلب را به مردم بباورانند. همان طوری که آنها با تبلیغات خودشان در طول چند صد سال تقریباً این مطلب را در شرق بوجود آوردند که ما تا طرف غرب، تا طرف شمال نرویم، طرف شرق نرویم، کار نمیتوانیم انجام بدهیم. این یک باوری بوده است که نویسندهها [و] گویندگان آن وقت همه آنها در تعقیب این بودند. یک عدهای با اینکه حسن نیت داشتند، عقیدهشان این بود که باید اینطور بشود. حالا هم خیلیها عقیدهشان این است که ما باید یک پیوندی داشته باشیم، با اینکه حسن نیت دارند. یک عده هم وابسته بودند، اجیر آنها بودند، برای اینکه این مسئله را دامن به آن بزنند. حالا که یک مملکتی شده است که آن چیزی را که در نظر [کسی] امکان نداشت و هیچ کس احتمالش را نمیداد که امریکا را که دارای همه چیز هست، دارای قدرت اول دنیاست تقریباً، یک ملت کوچکی که آن همه تبلیغات کردند و آن همه وابستگی بایستد و امریکا را بیرونش کند - این مسئلهای بود که به نظر خیلیها امکانش نبود. من بر نخوردم به شخصی که بگوید که نه میشود، یا ساکت بود، یا میگفت نمیشود.
خوب، دیدید که وقتی ملت خواست، شد. یک ملت وقتی یک چیزی را بخواهد،
نمیشود که همیشه انسان انگل باشد به غیر.
و عمده این است که ما باور کنیم که خودمان میتوانیم. اول هر چیزی، این باور است که میتوانیم این کار را انجام بدهیم. وقتی این باور آمد، اراده میکنیم. وقتی این اراده در یک ملتی پیدا شد، همه به کار میایستند، دنبال کار میروند. در هر صورت، این باور را باید از گوش [و] مغز خودمان بیرون کنیم. و کسانی که گوینده هستند، کسانی که نویسنده هستند، کسانی که فرض کنید در ادارات هستند و اطلاعات دارند، این مطلب را به مردم بباورانند. همان طوری که آنها با تبلیغات خودشان در طول چند صد سال تقریباً این مطلب را در شرق بوجود آوردند که ما تا طرف غرب، تا طرف شمال نرویم، طرف شرق نرویم، کار نمیتوانیم انجام بدهیم. این یک باوری بوده است که نویسندهها [و] گویندگان آن وقت همه آنها در تعقیب این بودند. یک عدهای با اینکه حسن نیت داشتند، عقیدهشان این بود که باید اینطور بشود. حالا هم خیلیها عقیدهشان این است که ما باید یک پیوندی داشته باشیم، با اینکه حسن نیت دارند. یک عده هم وابسته بودند، اجیر آنها بودند، برای اینکه این مسئله را دامن به آن بزنند. حالا که یک مملکتی شده است که آن چیزی را که در نظر [کسی] امکان نداشت و هیچ کس احتمالش را نمیداد که امریکا را که دارای همه چیز هست، دارای قدرت اول دنیاست تقریباً، یک ملت کوچکی که آن همه تبلیغات کردند و آن همه وابستگی بایستد و امریکا را بیرونش کند - این مسئلهای بود که به نظر خیلیها امکانش نبود. من بر نخوردم به شخصی که بگوید که نه میشود، یا ساکت بود، یا میگفت نمیشود.
خوب، دیدید که وقتی ملت خواست، شد. یک ملت وقتی یک چیزی را بخواهد،